اجتماعی

چگونه زیستن

به من بگو نگو ، نمیگویم . اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم ، من می فهمم...

چگونه زیستن:

اگر زنده بود الان نود سالش بود.معلوم نیست در کدامیک از دسته بندیهای سیاسی قرار میگرفت و یا اینکه از روز اول بعداز پیروزی انقلاب راهش را جدا میکرد و مسیر دیگری را در پیش میگرفت.آنچه مسلم است تحصیل کرده غرب بود و بدنبال استقرار یک نظام سیاسی بود که عدالت اجتماعی جاری در آن از نوع علی گونه ایی که خود تبلیغ میکرد  باشد.

مفاد سخنرانی ها و نوشته هایش اگرچه بسیاری از آنان امروزه در دسته بندی ترویج خشونت قرار میگیرد ولی در دهه چهل و پنجاه مخاطبین بسیاری مخصوصا در میان دانشگاهیان و دانشجویان داشته است.از ویژگیهای بارزش که کمتر روشنفکری از آن بهره مند بود وهست سِحر کلامش بود. مطالبش مخصوصا برای مخاطبین جوان گریزان از گرایشات دین سنتی،با واژگان جدید مذهبی جذاب بود.نوار سخنرانی هایش چون نان شب خریدار خاص وعام داشت وآثارش در خیابان انقلاب(شهرضای سابق) روی گاریهای دستی چون نُقل ونبات بفروش میرفت.

برخی بر این باورند که از اضلاع سه گانه انقلاب ۵۷ بوده است.او را معلم انقلاب ملقب کردند و نیز معلم شهیدش نامیدند.اگرچه برخی دیگر از مخالفانش که در سالهای اخیر ظهور کرده اند در صداقت رفتار و حقانیت گفتارش تشکیک کرده و میگویند او از همکاران سازمان امنیت سابق بوده که قصد داشته است در راستای منویات ، با جذب جوانان به سمت و سوی مذهب از غلتیدنشان به دامان کمونیستها ممانعت بعمل آورد. مثالشان نیز حسینیه ارشاد ومجوز تاسیس و سخنرانی هایش در آن مکان بوده است.مرگ ابهام امیز او افزون بر بقیه ابهامات زندگی او شد.در دوران حیات و مبارزاتش همچنان که طرفداران بیشمار داشت تکفیر هم میشد کما آنکه در دوره مماتش هم.

در میان هاله ایی از ضد و نقیض ها زیست واز دنیا رفت.اما امروز دیگر طرز تفکرش در میان هیچ قشری خریدار و مُبلِغی ندارد. بلکه خیلی ها نیز او را از بانیان وضع موجود میپندارند و نظر مساعدی به وی ندارند.

دکتر شریعتی چی میخواست؟

دکتر علی شریعتی هر که بود هر چه بود وهر طرز تفکر و انگیزه ایی که داشت خواهان یک چیز بود که در آن شکی وجود ندارد.او خواهان دانستن و آگاهی بود.خواهان آموختن و جهد برای یادگیری و استمرار یادگیری بود.خواهان تشکیک در همه چیز و سپس مطالعه و یادگیری وعبور از شک بود.از بودن متنفر و به شدن می اندیشید.او در راستای تحقق آرمانهایش از صددرصد استعداد بالقوه خویش یعنی خطابه و نوشتن برای روشنگری و آگاهی دادن استفاده میکرد. اگرچه مرگ زودهنگامش سبب شد او شاهد تکوین تفکراتش نباشد ولی مطمئنا اگر زنده بود بر مبنای همان باورهای خود حتما دیگر مثل دهه چهل و پنجاه نمیتوانست بدنبال آن گرایشات و آرمانها باشد که او خود عاشق تکامل مخصوصا تکامل تفکر و اجتهاد بروز بود….

۲۹ خرداد سالمرگش هست.قضاوت در مورد او خیلی سخت است. کما اینکه اصولا قضاوت در خصوص همه انسانها کاری دشوار است.اما شاید تاریخ در مورد ایشان بدرستی قضاوت نماید.قضاوت یک شخصیت سیاسی که روزی دوستدارانش آثارش را روی  گاری های دستی خیابانها از دست هم می قاپیدند امروزه چنان گرفتار نان شب شده اند که برای ربودن و به چنگ آوردن لقمه نانی از روی همان گاریها از هم سبقت میگیرند.

پارس گیلدا

چگونه زیستن

مطالب بیشتر

نمایش بیشتر

مدیر سایت

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست..! "حافظ" ......؛ نام و نام خانوادگی:حسین شعبانی مژدهی ؛ شغل: آزاد؛ تحصیلات: لیسانس در مهندسی؛ متاهل و پدر ؛ علاقمند به طبیعت گردی و کوهنوردی و عکاسی ومستندکردن تجارب نزدیک به هفت دهه پیمایش در این محنتگه خاکی..

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا