بیست هشت مرداد
چندی قبل در جايي با دوستي برخورد كردم كه در دانشگاه تدريس ميكند، پس از احوالپرسي هاي معمول از احوالات خانمش ابراز گلايه ميكرد!
پرسيدم چي شده? ميگفت مدتيست گرفتار بدخوابي شده ،گفتم دكتر رفت؟گفت نه ولي كارهاي ديگه ايي كرديم. گفت چي كاري مثلاً؟گفت:
با پرس و جو هايي كه انجام داديم احتمال داديم اسير جن شده باشد!تعجب كردم مدرس دانشگاه و باور به جن !
گفتند يك اقاي مسنی بنام سيد جمالدين ع….در محله ….متخصص جن گيري و تاديب جن هاست به او مراجعه كنيد تا شر جنها را از زندگيتان كم كند !
القصه پرسان پرسان محل طبابت(جن گيري يا جن شناسي يا جن درماني ….)ايشان را پيدا كرديم و رفتيم.ويزيتش 120000تومان بود كه عندالمطالبه داديم .نشستيم تا نوبت ما شود و بالاخره ما رو صدا زدند و رفتيم تو….
سوال كردند و خانم هم پاسخ داد انگاه روي لبه بالايي انگشت شستش چيزي نوشت و با آن ،روي دايره گوي شيشه ايي كه در دست داشت خطي فرضي كشيد وبعد هم گفت جن تسخير شده و مشكلتان حل است!
به خانه برگشتيم و ديديم كه بدخوابي هاي خانم بيشتر شده و تازه به من هم سرايت كرده است!
به ايشان زنگ زديم وموضوع را گفتيم پاسخ داد صبر كنيد من ساعت 2 بعد از ظهر شنبه با جناب ايشان(جن)قرار دارم و از بابت مزاحمتي كه براي شما ايجاد ميكند به او تذكر خواهم داد!
القصه شنبه شب يا همان شب يكشنبه مجددا اسير بدخوابي شديم واين ماجرا تا دو سه شب ديگر ادامه پيدا كرد مجددا به اقاي جن گير زنگ زديم و ماجرا را تعريف كرديم در نهايت عجز و ناتواني به ما گفت من حريفش نيستم اين جن خيلي ياغي وسركش است و حتی حرف پادشاهش را گوش نمیکند!گفتم 120000تومان ما چي ميشود گفت شما كه به من پول ندادي .هرچي كه به دفتر من دادي فرستاديم جهت بيماران كليوي وخودم(جن گير)چيزي از پول شما منتفع نشدم و….
در تمامي مدتي كه ايشان ماجرا را تعريف ميكرد و حال كه مشغول نوشتن اين سطور هستم در اين فكرم وقتي در عصر ارتباطات و رسانه وعلم وكتاب و كامپيوتر ،عصر چيپها و نيمه هاديها ،انسانهاي به ظاهر درس خوانده اينقدر از فقدان سواد وشعور رنج ميبرند ،براستي بايد براي انسانهايي كه براي ازادي اين ادميان از قيد وقيود بردگي وبندگي، همه عمر و اسايشان را هزينه كرده اند افسوس خورد!
اين مقدمه را گفتم تا عرض كنم امروز بیست هشت مرداد و سالگرد فروپاشی يكي از تاثير گذارترين دولتهای تاريخ معاصر ايران است.البته و گویا با دسیسه خارجی ها و برخی عوامل داخلی شان وبکمک مردمی که صبح یک چیز گفتند و عصر چیز دیگر!
مصدق که خود از خاندان قاجار بود ودر مجلس پنجم بعنوان یکی از نمایندگان تاثیر گذار از مدافعان سرسخت انقراض سلسله بی کفایت قاجار و روی کارآمدن رضاخان سردار سپه جهت استقرار نظم و امنیت و توسعه و آبادانی مملکت بود دردوران صدارت خود در عصر پهلوی دوم در صدد بود با اقدامات و اصلاحات خویش ،زمينه ساز استقرار آزادي ودموكراسي و سواد وشعور واگاهي در جامعه ما باشد!مثل امير كبير مثل قایم مقام فراهاني و مثل خيلي هاي ديگر.
بزرگترين آفت دموكراسي وازادي، ناآگاهي و حاكميت عوام است .عوام به مفهوم عام كلمه كه شامل حتي روشنفکران گمراه و دانشگاهيان نا آگاه هم ميشود.مادام كه زيرساختهاي مورد نياز استقرار آزادي و دموكراسي در جوامع شكل نگيرد، بعبارتي اكثريت مردم عملاً خواهان آن نباشند و نكوشند، با هر بادي بناي نوپاي دموكراسي خواهد لرزید و نهال نوپاي آن مضمحل خواهد شد.همانگونه كه در تاریخ 200 ساله اخیر ایران مکرر دیده ایم!
به هرحال یاد همه مصلحان و آزاديخواهان وآزاد انديشان تاريخ گرامي باد…..
به اميد روزي كه با تلاش وكوششمان ضمن ارتقاء سطح آگاهيهاي خود، بتوانم زمينه ساز تكوين جنبه هاي فردي و اجتماعي هويت و شخصيت انساني خويش باشيم….
بیست هشت مرداد
