مظلومیت ماه مهر:
مشکلات متعدد اقتصادی و معیشت و سخت شدن زندگی مردم در چند دهه و مخصوصا چند سال اخیر ، اذهان قاطبه مردم را به سمت تلاش برای (فقط )معاش و بقا سوق داده است. دیگر بسیاری از ارزشهای کهن که ذهن هم نسلهای امثال من را شکل میداد ،بطور کل از مفهوم افتاد. به جرات میتوان گفت هیچ جایگاهی در باورهای نسل نو ندارد.
اضافه کنید به علل فوق انفجار بیمارگونه اطلاعات ناشی از پیدایش و توسعه وسایل ارتباط جمعی در ده پانزده سال گذشته. تنوع رسانه ها که دست غولهای اقتصادی دنیاست براحتی جهان را به سمت و سویی که خود طراحی میکنند سوق میدهند.
امروزه هرکس با شنیدن هر خبر در هر جنبه ایی اعم از علمی و غیرعلمی، برغم نداشتن تخصص ذیربط ،باید قدرت تحقیق مختصرو فیلتراسیون وجداسازی سره از ناسره را داشته وبتواند بنوعی حق را از باطل تمیز دهد.
ولی غالب مردم نه وقت ونه حوصله اینکار را دارند.لذاست که اربابان رسانه ،منویات خود را در غالب محتوا به خورد مردم میدهند.واین مفهوم سواد نوین در جامعه امروزی ست (یعنی توانایی بکار گیری آموخته ها در جهت حل مشکلات فردی و اجتماعی.)که باید بکمکشان بیاید و راه را به آنها بنمایاند.
مظلومیت ماه مهر
امروزه محل آموزش از کلاس ودرس ومشق ومدارس قدیمی به خانه های مردم کوچ کرده است. حجم اطلاعات، ظاهرابه انگیزه آموزش دادن و مطلع کردن( گاه متضاد و متناقض) از طریق همین شبکه های اجتماعی بصورت کاملا جهت دار تحویل آحاد مردم میشود . چنانچه سواد تفکیک و تجزیه و تحلیل نباشد، موجب بروز بحران میشود.بحران در همه زمینه ها گاه حتی بحران هویت.!
بنابراین عجب نیست که دیگر روشهای آموزش اصیل و راستین و اکادمیک جایگاه و منزلت خود را از دست بدهند.مخصوصا اگر زمامداران جامعه بقا خود را در گرو ناآگاهی مردم ببینند و تمایلی به توسعه علم راستین نداشته باشند ونیات سیاسی را در سرلوحه اهداف آموزشی قرار دهند.
یک رویه غلط وخطرناک
به هنگام صعود به برخی از ارتفاعات بعداز ساعتها پیمایش نفسگیر و صرف انرژی و توان ،مشاهده میشود گروهی با زیرپا نهادن بدیهی ترین اصول زیست محیطی و طبیعت گردی، با انواع خودروهای آفرد و…بکمک جاده ،خود را به همان نقطه ایی که شما با زحمت و کوشش وتلاش و رعایت اصول و اداب پیمایش رسانده ایی میرسانند.
امروزه بسیاری از مردمان ما مثل همان آفرودبازان ،دوست دارند مدارج علمی را از هموارترین و کوتاهترین مسیرممکنه وبا صرف هزینه و کسب مدرک ذیربط طی و از مزایای آن جهت منافع فردی خویش بهره مند گردند.البته که برای نخبگان و نابغه ها و درسخوانها که بکمک هوش خود و زحمات فردی به مدارج واقعی علمی رسیده اند تحمل این رویه سخت است.این خود دلیلی دیگر برمظلومیت ماه مهرشده است.
تفاوت دیدگاه در نسلها
از سوی یکی از فعالان رسانه اجتماعی در تویتر مطلبی دیدم با این مضمون”واقعا چرا حلول پائیز به این زیبایی و دلربایی رو با خاطره مدرسه رفتن توی ذهن ما به گند کشیدند؟. من هنوز هفته آخر شهریور و هفته اول مهر تمام وجودم تبدیل به استرس و افسردگی میشه”.
برایش نوشتم دقیقا بر خلاف نسل ما که مهر،ماه مهر واقعی وشور وعشق ودوستی وشوق وشعف ومدرسه بود.دقیقا در این چند دهه چه اتفاقی افتاده که اینقدر ارزشهای بنیادین جامعه از آنرو به این رو شده است؟.
ایا نظام آموزشی قبل، با آن همه کادر آموزگاری و دبیری باسواد،متعهد و فرهیخته و …نتوانسته به مسئولیتهای واقعی خود ایفای نقش نماید؟.
ایا دلیل هجرت نخبگان جامعه به بیرون وتنها ماندن مردم وافتادن زمام امورکارها بدست افراد نابلد ومتوهم، نتیجه همان نظام آموزشی کهن برغم آنهمه سختگیری های آموزشی وسماجت مدیران و معلمان در یاد دادنها و…بوده است؟.
واقعا کدامین پل در کدامین نقطه این مسیر شکسته شد که دیگر بویی از ماه مهر به مشام نمیرسد. هرچه هست لطیفه و جک وهزلیات و هجویات هست که برای مهر و ماهش پخش ونشر میشود واینگونه در خصوص مراتب ومنزلت علم و دانش آشکارا نفرت پراکنی میشود؟.
کوتاه سخن در مورد مظلومیت ماه مهر اینکه گویی نسل امروزی مابه این نتیجه رسیده اند که دیگر توانا نیست.متاسفانه هرکس بدنبال دانایی رفت وباید کسب توانایی را در چیزهای دیگر جستجو کنند نه کسب علم ودانش و این فاجعه است.
مطالب مرتبط در همین زمینه
مظلومیت ماه مهر
