گزارشات طبیعت گردی و کوهنوردی

دست در دست باد صبا در مُلک سبا

گزارش صعود به قله بلقیس ونیز بازدید از زندان ومجموعه تاریخی تخت سلیمان

دست در دست باد صبا در مُلک سبا:

بر تخت جم که تاجش معراج آسمان است، همّت نگر که موری با آن حقارت آمد..!

وقتی واژه بلقیس را میشنویم ناخودآگاه به یاد مُلک سبا و سلیمان و هُدهُد و آن نامه پراکنی های افسانه ایی به نامه رسانی هُدهُد و…می افتیم!
در منابع متعدد از عهد باستان و عصر حاضر منجمله فرهنگ مرحوم علامه دهخدا،آمده است که بلقیس دخترهدهادبن شرحبیل ،ملکه سرزمین سبا ،زنی یمانی(اهل یمن)و از اهالی مارب در شبه جزیره عربستان ،پس از پدرش حاکم منطقه مارب شد.اما پس از چندی از مرگ پدر،حاکم منطقه غمدان از همان نواحی برای تسخیر قلمرو او شتافت و بلقیس گریخت ولی به اسارت در آمد اما با تدبیر خویش، حاکم را در عالم مستی در خواب به قتل رسانید و گریخت ودوباره لشکریان خویش را گرد هم آو رد وتمامی سرزمین یمن را از آن خود کرد و سبا را پایتخت خویش قرار داد.!


در این هنگام سلیمان نبی بر مرکب باد به ممالک حجاز و یمن رسید و از طریق هدهد به وجود بلقیس اگاه گشت..!
پس از کش و قوسهای فراوان ونامه پراکنی های متعدد فیمابین که جملگی با هیات مذاکره کننده به ریاست هدهد همراه بود ،سرانجام بلقیس و اهالی یمن که تا آن موقع آفتاب پرست بوده اند به وحدانیت خداوند ایمان اورده و سلیمان با شکوه و جلال فراوان و استقبال بی نظیر ملکه سبا ،وارد قلمرو وی شد وبلقیس را به وصلت گرفت….!
این وصلت هفت و نیم سال بطول انجامید و بلقیس فوت کرد ودر “ترمه “از همان ناحیه به خاک سپرده شد.بعد از اسلام و در عهد خلافت ولیدبن عبدالملک تابوت بلقیس کشف و او دستور داد اورا مجددا در همانجا دفن کرده و بر خاکش مقبره ایی از سنگ بسازند.
داستان سلیمان و ملکه سبا(بدون اشاره به نام بلقیس)در قرآن آمده است.بعضی از منابع یهود،،بختنصر،، را حاصل این ازدواج میدانند اما منابع حبشی،،منلیک ،،پادشاه حبشه را ثمره این وصلت دانسته و بدینترتیب پادشان حبشه را از نوادگان سلیمان نبی میپندارند..!
در تاریخ بیست هشت و بیست نه شهریور نود وهفت، برنامه صعودی داشتیم به قله بلقیس، مرز مشترک استان زنجان و آذربایجان غربی که در اثنای این صعود بازدیدی هم از زندان سلیمان وبعضی مناطق دیگر تاریخی دیگرصورت پذیرفت که شرح آن بازدیدها وتوضیحات ذیربط واینکه بلقیس و سلیمان چه ارتباطی با ایران و این مناطق داشته اندرا بر اساس یافته ها و مصاحبه های غیررسمی که بابعضی از اهالی منطقه صورت پذیرفت متعاقبا توضیح خواهم داد…

در چند قدمی قله..

قله بلقیس
قله بلقیس یکی از قلل رشته کوه البرز هست که در غرب ایران ودر فاصله حدود یکصد وسی وپنج کیلومتری مرکز استان زنجان ودر مرز مشترک با استان آذربایجان غربی قرار دارد که از لحاظ تقسیمات اقلیمی متعلق به استان زنجان وبلندترین قله آن است.
برای صعود به این قله مسیرهای مختلفی منجمله از داخل معادن ،،زر ،،ایران یعنی معدنهای روی وسرب انگوران استان زنجان ونیز از منطقه تخت سلیمان و مشخصا روستای نصرت آباد وجود دارد که مبدا صعود ما ،این روستا که در حاشیه جاده دندی(زنجان)به تکاب(آذربایجان غربی)واقع است بود.

دالانهای متداخلی که به وفور در بالای قله وجود دارند البته تخریب و ریزش کرده اند وامکان داخل شدن آنها نیست.احتمالا برای نگهداری احشام و نیز استراحتگاه نگهبانان قلعه وانبار توشه و….استفاده میشده است..

بعد از حمله اعراب به ایران که توام با توحش و تخریب فراوان اثارتمدن و تاریخ ایران همراه بوده است  بسیاری از بناها نابود گشتند و کتابها سوزانده شدند.در تاریخ نقل است که در تسخیر پاسارگاد فرمانده سپاه اسلام به خلیفه دوم نامه نوشت تا از او در رابطه با کتب متعدد کتابخانه غنی این منطقه کسب تکلیف کند!پاسخ آمد که همه آنهارا بسوزانید چرا که اگر باطله باشدحکمش سوزاندن واگر مفید باشد کاملش در خود قرآن موجود هست!!بر همین تحلیل ،غالب بناهای تاریخی عهد باستانی ، مقارن حمله اعراب دستخوش ویرانی ونابودی وتخریب قرار میگرفتند حتی بناهایی که ارزش انها برای مردم ،نقش حیاتی داشت،منجمله این قلعه که در راس بلندترین قله منطقه بنا نهاد شده و دارای استحکامانی با اجر مخصوص آن دوران وساروج ودالانهای متداخل و …بنا نهاده شده که گویا از آن برای دیده بانی کل منطقه مخصوصا آتشکده آذر گشنسب که شرح آن متعاقبا می آید استفاده میکرده اند.

مجموعه فرهنگی تخت سلیمان وزندان سلیمان در روستای نصرت اباد واقع است .ما یک شب را درسویت اجاره ایی یکی از اهالی روستا که اتفاقا خود از کارکنان میراث فرهنگی منطقه بوده است را سپری کردیم .صبح روز بعد با یک دستگاه وانت نیسان و راهنما که اتفاقا او نیز از کارکنان میراث فرهنگی بوده به ابتدای پاکوب مسیر رسیدیم وساعت شش صبح پنجشنبه بیست نه شهریور نود وهفت صعودمان در یک هوای عالی تواما تابستانی و پائیزی به قله بلقیس آغاز شد پس از چهار و نیم ساعت پیمایش به قله بلقیس یا به قول اهالی بلقیز(دختر چشم عسلی)که در واقع در عهد باستان قلعه ایی دیده بانی و نظامی بوده است رسیدیم….

سرود قله…..

یکی دیگر از نقاط بسیار مهیج و دیدنی منطقه،مجموعه تاریخی تخت سلیمان وزندان سلیمان در استان زنجان است.
بخشی از اطلاعات این مکان در یکی از عکسها مربوط به تابلوی میراث فرهنگی منطقه که در محل نصب بود ذکر شده است.انچه که اقای زابلی نماینده میراث فرهنگی مستقر در محل توضیح میداد از این قرار بود که در ازمنه قبل از سلام ودر دوره ساسانیان گویا در این مکان ودر داخل استوانه سنگی بزرگ و مستحکم آن، چشمه ایی فوران میکرده و مردم اطراف ،منجمله کسانیکه در ارتفاعات و دیواره سنگی این مکان سکونت داشته و اثار منازل مسکونی سنگیشان هنوز هم هویدا است ،از این آب جهت زندگانی و آبادانی استفاده میکردند.

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت، رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم

به هنگام حمله اعراب و شروع تخریب و ویرانگری عمومی در بعضی از مناطق، روشنفکران و متتفکران آن برای حفظ این بناها به شیوه خود اعراب بدوی متوسل به تقدس ادیان ابراهیمی میشدند و برای مصون ماندن آن بناها از تخریب وحشیانه ،منشا آنهارا به پیشینیان دین منتسب مینمودند.مثلا مقبره کوروش را قبر مادر سلیمان و قله وقلعه مورد بازدید مارا به قله بلقیس اشتهار گردانیدند ویا شوش دانیال که میگویند مقبره دانیال نبی در آن واقع است و…. در حالیکه حداقل در رابطه با همین قله بلقیس نه از لحاظ مکانی و نه از لحاظ فرهنگی و …هیچ سنخیتی فیمابین آن دختر یمانی و این دختر چشم عسلی موجود نبوده و نیست..!
البته و متاسفانه امروزه از آن بناهای آباد ان روز ،جملگی در اثر مرور زمان وبرف وباد وباران و عدم رسیدگیهای لازم تخریب شده و در حال حاضر فقط نشانه هایی از انها برجای مانده است…!!

داخل زندان : عکس با منوپد گرفته شده است وگرنه امکان خم شدن و رویت داخل زندان ممکن نیست..!

اطلاعات مربوط به این گودال طبیعی در کتیبه زیر نوشته شده است.

اطلاعاتی از زندان سلیمان

 

لبه بالایی زندان

وقتی دست به سنگ ،خودمان را به لبه بالایی این استوانه که به زندان سلیمان (که در افسانه ها واساطیر به زندان دیوان نیز معروف هست )رسانیدیم و از بالا به داخل آن نگاه کردیم عظمت این بنای طبیعی، انسان را به حیرت وا میداشت ،اگرچه بوی گوگرد از داخل آن به مشام میرسد ولی آقای زابلی معتقد بود که این مکان هرگز آتشفشانی نبوده وهیچ سنگ آذرینی در این اطراف که معرف آتشفشانی بودن این محل در هر دوره ایی ازتاریخ زمین باشد یافت نشده است ،بلکه برعکس، همه سنگهای اطراف، تراورتن میباشد.

همایش روی لبه بالایی زندان..!

گویا این مکان نیز مقارن حمله اعراب به ایران، در معرض و در خطر تخریب و نابودی قرار داشته که ایرانیان آن زمان،با زرنگی اسمش را به زندان سلیمان تغییر دادند تا سنخیت روحانی ومذهبی به آن بدهند بطوریکه از اسیب رسیدن به آن ممانعت کنند که البته در این طرح ونقشه موفق هم بوده اند واین نام برای آن ماندگار شده است.هیجان قدم زدن در دور تا دور لبه دیواره این اثر که همزمان با وزش باد همراه بوده هیجانی خاص و دوچندان به تیم ما دادو عکسها و سلفی های ماندگاری گرفته شد…!!

بعضی از همنوردان ما به شوخی میگفتند که سلیمان نبی در اقصی نقاط دنیا دارای زندانهای مخوف بوده تا دیوان شرور را به بند بکشد بطوریکه ازار واذیشان به انسانها نرسد واین زندان ،یحتمل شعبه ایرانش بوده است…!!

سرود قله روی لبه دیواره زندان..!

کلیپی که از اینترنت برداشته شده در مورد زندان سلیمان…!

اطلاعات مربوط به مجموعه فرهنگی تخت سلیمان

آتشکده آذرگشنسب

یکی از نقاط فوق العاده دیدنی و تاریخی منطقه گردشگری تخت سلیمان، آتشکده آذرگشنسب و دریاچه محوطه آن میباشد که به منطقه تخت سلیمان مشهور گردیده و لابد و حتما دلیل نامگذاری آن به این اسم به زمان حمله اعراب به ایران برمیگردد که وصف آن گذشت…
قدمت این آتشکده مرتبط با دوره ساسانیان است.قابل عرض است که ،در ایران باستان همواره آتش مظهر گرمی و عطوفت وعشق و زندگی بوده و همواره مقدس بوده است و حفظ حرمت آن واجب.لذا ایرانیان باستان در مکانهایی بنام آتشکده ،همواره آتش را روشن نگه داشته و افرادی در شبانه روز وظیفه داشتند که با هیزم گذاری،تنور آتش را شعله ور نگهدارند . این آتش برای سه طبقه اصلی از مردمان جامعه ایران باستان به سه اسم مختلف اشتهارداشت.

1-آتش آثرونان مرتبط با طبقه موبدان یا روحانیون
2-آتش واستر پوشان مرتبط با طبقه کشاورزان
3-آتش آرتشتاران مرتبط با پادشاهان وافسران عالیرتبه آرتش
آتشکده آذرگشنسب معروفترین آتشکده ایران باستان مرتبط با گروه سوم بوده که آتشی بدون خاکستر بوده است.یعنی منبع تامین انرژی آن’ گویا از طریق رگه هایی از گاز یا نفت که از دل زمین فوران میکرده تامین میشده است.در تاریخ نقل است که پادشاهان ادوار باستان برای این آتشکده احترام خاصی قایل بوده اندو خود بارها و بارهااز مرکز فرماندهی خویش به این مکان جهت عبادت می آمده اند.لذا بی دلیل نبود که قله و قلعه بلقیس با آن اوصافی که در مورد آن  صحبت شد با آن برج باروهای فراوان و دالانها و دخمه های متداخل در بلندترین نقطه منطقه با نگهبانانی شاهین چشم تیز تک, مراقب بوده اند تا در صورت کوچکنرین تحرک دشمن ،مراتب را به مدافعان آتشکده اطلاع دهند.

دریاچه محوطه آتشکده که آبش از زمین میجوشد وتوسط نهری خارج و باغات منطقه را سیراب میکند

اکنون ار آن آتش و آن عظمت آتشکده دوران باستان و آن راهروها و تونلهای متعددش که روزی توسط شاهنشاهان واسپهبدان قرق میشد ونیز از آن سان ورژه و سلامهای نظامی و کبکبه و دبدبه  هیچ خبری نیست و تنها دیوارها و راهروهایی مخروبه برجای مانده که بعضی فروریخته و برخی هم توسط باستانشناسان خارجی در حال بازسازی و ترمیم است….
در حریم آتشکده دریاچه ایی وجود دارد که آب آن از چشمه ایی آرتزین با استعداد 45 لیتر بر ثانیه فوران میکند و سپس توسط نهری به بیرون محوطه هدایت میشود که جهت آبیاری باغات منطقه مورد استفاده قرار میگیرد.

نهری که آب دریاچه را به بیرون هدایت میکند

عده ایی میگویند که این دریاچه انرژی بخش هست و خوابیدن در جوار آن موجب هم افزایی انرژی انسان میشود!گروهی دیگر میگویند که این دریاچه اسرار امیز است بطوریکه تا کنون چند غواص جهت یافتن چند و چون اسرار آن به قعر 120 متری آن رفته و دیگر بر نگشته اند..!
از این شایعات که بگذریم اطلاعات معتبر و مستند این دریاچه در عکسهایی که از تابلوهای راهنمای متعلق به سازمان میراث فرهنگی گرفته شده درج هست و اینجانب از ذکر مجدد آن خودداری میکنم.

عکس دستجمعی انتهای برنامه،به پایان آمد این دفتر ولیکن ،حکایت همچنان باقی ست…!

به هنگام صعود به قله بلقیس و از ارتفاع بالا، وقتی به این دریاچه واتشکده نگاه میکردیم عظمت و برزگی و زیبایی آن بسیار حیرت انگیز و چشم نوار بوده است…
البته نام تاریخی این منطقه گنجک یا شیز بوده که در دوره حمله اعراب به تخت سلیمان تغییر معنادار یافته است.
بدین ترتیب و با این چند برگی که از خاطرات صعود به قله و قلعه بلقیس و منطقه تاریخی تخت سلیمان در ذهنمان حک شد،دفتر این خاطره زیبارا میبندیم.با آرزوی تکرار چنین خاطرات خوش وزیبا برای همه ونیزبا ارزوی فردایی بهتر برای تجدید عظمت ایران و ایرانیان

ازهمنوردان عزیزم در گروه کوهنوردی البرز رشت که این خاطره را به شایستگی تمام رقم زده اند صمیمانه تشکر میکنم

پارس گیلدا

مطالب بیشتر

 

نمایش بیشتر

مدیر سایت

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست..! "حافظ" ......؛ نام و نام خانوادگی:حسین شعبانی مژدهی ؛ شغل: آزاد؛ تحصیلات: لیسانس در مهندسی؛ متاهل و پدر ؛ علاقمند به طبیعت گردی و کوهنوردی و عکاسی ومستندکردن تجارب نزدیک به هفت دهه پیمایش در این محنتگه خاکی..

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا