برش کتاب

این چشم یک جای کارش خراب است

قطعه ایی از جبران خلیل جبران

این چشم یک جای کارش خراب است:

چشم یک روز گفت” من در آن سوی دره ها،کوهی را می بینم که از مِه پوشیده شده است. این زیبا نیست؟”.

گوش لحظه ای خوب گوش داد. سپس گفت” پس کوه کجاست؟ من که کوهی نمی شنوم.”آنگاه دست در آمد و گفت”من بیهوده می کوشم آن کوه را لمس کنم. من کوهی نمی یابم.”بینی گفت”کوهی در کار نیست. من او را نمی بویم.”آنگاه چشم به سوی دیگر چرخید و همه درباره وهم شگفت چشم گرم گفتگو شدند و گفتند ” این چشم یک جای کارش خراب است!.”

“پيامبر وديوانه- جبران خليل جبران”

پارس گیلدا

یکی دیگر از سروده های جبران خلیل جبران است. اشاره دارد به قضاوت اجزای نامرتبط بدن(بخوانید جامعه)به حرفهای عضوی که وظیفه اش را بدرستی انجام میدهد.اگر قرار بر این باشد که هر عضوی(فرقی نمیکند چه اجزای بدن باشند و چه اعضای جامعه)وظیفه خودشان را بدرستی انجام دهند، همه امور بر اساس روالش پیش میرود. ولی وقتی به دیگر حوزه های کاری که در حیطه مسئولیتها نیست دست اندازی میشود واظهار نظر وتصمیم گیری میشود موضوع بقدری مشوه میشود که حتی عضو اصلی و مسئول اصلی هم بنوعی باورش میشود که کار خودرا اشتباهی انجام داده و باید تجدید نظر کند.!

مطالب بیشتر

نمایش بیشتر

مدیر سایت

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست..! "حافظ" ......؛ نام و نام خانوادگی:حسین شعبانی مژدهی ؛ شغل: آزاد؛ تحصیلات: لیسانس در مهندسی؛ متاهل و پدر ؛ علاقمند به طبیعت گردی و کوهنوردی و عکاسی ومستندکردن تجارب نزدیک به هفت دهه پیمایش در این محنتگه خاکی..

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا