گزارشات طبیعت گردی و کوهنوردی

بام گیلان

قله سماموس،بام گیلان:گزارشی مختصراز صعود به قله سماموس به ارتفاع 3700متر تیر1401

بام گیلان:

سماموس شرقی ترین قله استان گیلان به ارتفاع تقریبی 3700 متر واقع در منتهی الیه شرق استان و هم مرز با استان مازندران است.برای صعود به این قله نیز مسیرهای مختلف وجود دارد ولی دو مسیر جواهردشت(کلاچای-سیاهکلرود) و جواهر ده(رامسر) بیشتر از دیگر مسیرها مورد تردد کوهنوردان است.متاسفانه از مسیر جواهرده برای این قله نیز جاده دسترسی احداث گردیده که خوشایند کوهنوردان و دوستداران واقعی طبیعت نیست.
در صورت تمایل، گزارش صعود قبلی به این قله از مسیر جواهرده را میتوانید اینجا و از مسیر جواهردشت را میتوانید اینجا مطالعه کنید.

ارتفاع مبدا صعود به این قله از روستای جواهرده(یعنی جایی که کوله بر پشت،صعود مورخ 24 تیر 1401 را آغاز کردیم)1754 متر از سطح دریا است.بنابراین در یک پیمایش یکروزه برای صعود به این قله باید حدودا نزدیک به  1950متر ارتفاع گرفت .با توجه به نبود چشمه در مسیر چه زمستانش بخاطر برفگیربودن و چه تابستانش بخار مسیر خشک و طولانیش،میتوان کوهپیمایی در این مسیر را در زمره پیمایشهای نسبتا سخت ارزیابی کرد.معمولا کوهنوردان از این نوع پیمایشهای پرفشار جهت کسب آمادگی صعودهای قلل مرتفع تر استفاده میکنند.

صعودتیر1401

صعود مورخ ۲۴ تیر ۱۴۰۱ با برنامه ریزی باشگاه کوهنوردی البرز رشت انجام شد.با توجه به بُعد مسافت رشت تا جواهر ده و بمنظور استفاده بهینه از زمان،این برنامه بصورت ۱/۵ روزه اجرا شد.اگرچه کل برنامه صعود و فرود در یک روز انجام پذیرفت.

ساعت حرکت 17 عصر پنجشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۱ با دودستگاه مینی بوس متشکل از 33 نفرکوهنورد از مبدا رشت صورت پذیرفت.در ساعت حدود 21 عصر وارد روستای جواهر ده رامسر شدیم .درمکانی که از قبل توسط باشگاه تدارک دیده شده بود مستقر گشتیم.بعد از استقرار در محل وصرف شامی مختصر خوابیدیم.

از طرف سرپرست برنامه،بیدارباش در ساعت3:30 و ساعت حرکت4صبح روز جمعه 24 تیر اعلام شده بود.بعداز سپری کردن خوابی آرام در هوایی خنک،در همان ساعت مقرر،حتی کمی زودتر از خواب برخاسته و صبحانه ایی مختصر ولی مقوی صرف و راس ساعت 4:15 صبح در حالیکه هنور هوا تاریک بود در خلوت خیابانهای جواهر ده که اکنون خود تبدیل به شهری لاکچری شده است به یک صف،هماهنگ در کنار چشمه ایی در مسیر پاکوب فرود آمدیم.پس از برداشتن آب کافی وانجام چند حرکت کششی ونرمشی و مصمم پای بر پاکوب جهت ادامه راه نهادیم.در این ساعات نخستین بامداد که آسمان و مَه و مهتابش، پیراهنی از جنس حریر بر زمین پوشانیده بودند راه قله را در آن تاریک روشن صبح،بکمک لامپهای پیشانی ،در پیش گرفتیم.

خورشید و تلالوی پرتوش

شنیدن صدای زنگوله احشامی که آخرین ساعات استراحت شبانه خود را در مرتع ایی در همان ابتدای مسیر سپری میکردند همراه با احساس وزش نسیمی سرد و روحنواز  برای ما که از شهر رشت که این روزها گرمترین و مرطوبترین روزهای تابستانش را سپری میکند آمده بودیم بسیار لذتبخش بود.هرچقدر جلوترمیرفتیم  قرص کامل ماه  را در روبرو و بالای سر خود  که گاه در طرفین ما قرار  میگرفت ملاحظه نموده و عکسهایی به یادگار میگرفتیم. کمی بعدتر این سرخی شفق صبحگاهی بود که نشان از تلالوی پرتو خوشید و تولد دوباره آنرا در این روز بیادماندنی میداد.

برخی بر این باورند که شامه لطیفترین حس انسان هست. زیرا سایر احساسات را میتوان بنوعی با سخن و کلام وشعر و قلم وایما واشاره و نقاشی،آواز وترانه و امثالهم ،انتقال داد ولی لطافت یعنی آنچه که در تسخیر حس شامه هست منحصربفرد و با هیچ ترفندی قابل انتقال نیست.اکنون بوی صبح هست و گلها و سبزه ها و علفهایی که مترنمند به شبنم سحرگاهی درانتظار پرتوافشانی خورشید عالمتاب ،گوش به فرمان بادصبا و نسیمی که شاخ و برگهای این سبزرخُان را به رقص و پایکوبی واداشته و دستشان را در این پگاه دل انگیز در دست هم قرار میدهد.چنین دشت و دامنه در چنین صبحی با عطر لطیفش میزبان مابود.

با چنین حس و حال و هوایی توام با آهنگ خوانی برخی همنوردان خوش ذوق ،آهنگ قله در حال نواختن بود.برخی همنوردان حواسشان به سپردن این لحظات تکرار ناشدنی به حافظه دوربینهایشان بود و به فراخور تشخیص خود،فریمی از این تابلو را به یادگار برمیداشتند.ساعت 6:20 در کنار چشمه ایی بعبارتی آخرین چشمه(معروف به چشمه برتول)مسیر،جهت صرف صبحانه اتراق کردیم.هوا هرلحظه، گرم و گرمتر میشد ولی وزش نسیم که اکنون تبدیل به بادی ملایم شده بود تحمل گرمای هوا را کمی آسان  و عزم ماهم جزم و جزمتر وگامهای استوارتر شده بود .استراحتهای برنامه ریزی شده،توصیه مکرر به نوشیدن آب و شربت و تنقلات وسایر خوراکیها،قوای در حال تحلیل را تقویت و غلبه بر شیبها را که اکنون تند و تندتر میشد آسانتر مینمود.

کم کم بام گیلان نمایان شد

القصه در ساعت11 صبح در ابتدای گردنه موسوم به شیره کش به ارتفاع 3370 متر قرار گرفتیم.همان گردنه ایی که قرار است تا رسیدن به قله،شیره ما رابکَشد.ولی ما بمراتب سختتر از آن بودیم که تسلیم این گردنه و شیبهای مشابهش شویم.عبور از این آخرین شیب 1:45 ساعت طول کشید.در نهایت در ساعت 12:45 روی بام گیلان که از کوهنوردان دیگر نیز در حال پذیرایی بود قرار گرفتیم.بعد از تشکیل حلقه اتحاد و خواندن سرود قله و گرفتن عکسهای گروهی وانفرادی به استراحت پرداختیم.ساعت عزیمت به سمت پائین  13:30 اعلام شد.

در مسیر برگشت هم توقف برای نهار داشتیم و هم استراحتهایی جهت تجدید قوا.در نهایت در ساعت حدود 19 وارد جواهرده شده و با اندکی تاخیر سوار مینی بوس و عازم رشت شدیم.نزدیک به چهار ساعت طول خواهد کشید که به رشت برسیم بنابراین زمان خوبی برای خوابیدن بود.بسیاری از کوهنوردان،خواب بعد از صعود خود را در داخل مینی بوس آنهم با پس زمینه صدای موتور و اتاق خودرو  و هول و تکانهای دست اندازهای مسیر توام با نجوای برخی همنوردان که هنوز بیدارند منهای بوقهای مکرر بیابانی مینی بوس که گوشها را نوازش میداد! با هیچ تحفه ایی تعویض نمی نمایند.

بدین ترتیب دفتر این  صعود خاطره انگیز نیز با موفقیت بسته شد.جا دارد از مسئولین باشگاه کوهنوردی البرز رشت،سرپرست محترم این برنامه و سایر کادر اجرایی که زمینه تدارک واجرای این برنامه خوب را تقبل نموده اند تشکر و قدردانی گردد.با آرزوی موفقیتهای روز افزون باشگاه وبه امید دیدار در صعودهای بعدی.

خلاصه اطلاعات این صعود:

ارتفاع مبدا صعود:1754 متر از سطح دریا

بالاترین ارتفاع صعود شده:3700 متر

کل مسافت رفت و برگشت:27/24 کیلومتر

زمان رفت و برگشت بدون استراحت:10:31

زمان کل رفت و برگشت14:37

تعدادی از عکسهای این برنامه

آغاز یک صعود با نظارت کامل ماه…!
این شفق دلفریب صبح
و سپس خورشید که اینگونه در حال رُخ نمودن بود
تیمی آماده و مصمم
من و آقا طالب ،راهنمای محلی برنامه.توضیح اینکه ایشان با این پاپوش و آن گونی(بخوانید کوله پشتی)کل مسیر رفت و برگشت را بدون ذره ایی کسری و کمبود و با سرعت و چابکی هرچه تمامتر طی کردند.عمرشان دراز باد.
اینجا ابتدای گردنه شیره کش
من آقای صفری همراه و همگام
وقتی بر فراز قله قرار گرفتی لبخندت را نثار تمامی سنگریزه هایی کن که در طول مسیر پایت را آزردند.
از گونه های گیاهی مسیر
فریمی از زیبایی های مسیر
قابی دیگر از تابلوی طبیعت در انتهای مسیر
شاید در گذشته های دور، جواهرده ولی امروزه ده شهری که نه به ده شباهت دارد ، نه به شهر.توسعه ناموزون و بی قد و وقواره با دستبرد در طبیعت که در نهایت موجب به یغما رفتن جواهر طبیعت شد.

پارس گیلدا

بام گیلان

مطالب بیشتر

نمایش بیشتر

مدیر سایت

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست..! "حافظ" ......؛ نام و نام خانوادگی:حسین شعبانی مژدهی ؛ شغل: آزاد؛ تحصیلات: لیسانس در مهندسی؛ متاهل و پدر ؛ علاقمند به طبیعت گردی و کوهنوردی و عکاسی ومستندکردن تجارب نزدیک به هفت دهه پیمایش در این محنتگه خاکی..

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا