مرگ ایوان ایلیچ:
رمان کوتاه”مرگ ایوان ایلیچ”نوشته لئوتولستوی، نویسنده نامدار روسی است.سناریوی این رمان روایتگر زندگی فردی ست که پس از اتمام تحصیلات در رشته حقوق،وارد دادگستری و نهاد قضامی شود.
زندگی ایوان
او پس از از دواج،زندگی متوسطی را با همسرش آغازمیکند.زوج ایلیچ،متعاقبا دارای فرزندانی می شوند و ایلیچ که در انجام امور محوله اداری بسیار منضبط و منظم است میکوشدکه برغم درآمد پائین،ضمن تامین حداقل نیازهای زندگی،موجبات آسایش نسبی خانواده و تحصیل دو فرزندش را فراهم آورد.اگرچه گاهی تلاطمات زندگی و ویژگی های خاص خُلق و خوی زن و شوهر،گاهی موجب بروز بگومگوهایی نیز بین آنان می شود ولی مشکلی جدی ایجاد نمی کند.
بالاخره شاهد خوشبختی به ایلیچ روی می آورد و او در سیستم قضایی روسیه،پُست بالاتری می گیرد و رئیس دادگاه می شود.بدین ترتیب رفاهیات و امکانات زندگی وی نیز به همان نسبت درآمد جدیدش بیشتر می شود.ایلیچ با همان نظم و انظباط مثال زدنی،وظایف اداری خود را به انجام می رساند و گاهی نیز مسئولیت پذیری او سبب می گردد که پرونده ها را به خانه برده و کار را در آنجا ادامه دهد.ارمغان تمکن مالی و موقعیت شغلی عالی و معروفیت او در شهر و نزد مسئولانش برای ایلیچ یک زندگی راحت در کنار همسری که اکنون با او احساس خوشبختی می کرد بود.
ایوان مریض می شود
ولی گویا رسم روزگار چنین رویه ایی را بر نمی تابد و تیر غیب در کمین انسانهای خوشبخت نشسته تا نگذارد که آدمیزاد دمی با آرامش خاطر بیاساید!.چنین بود که ایوان را هدف گرفت و سلامتی او را نشانه رفت.ایوان مریض شد و تحت نظر پزشکان به مداوا پرداخت.در ادامه اما مداوایش راه به جایی نبرد.ایوان و خانواده اش فهمیدند که آفتاب عمر او لب بام است و مخصوصا همسرش بسیار نگران به آینده خود که با مرگ ایوان باید با خوشبختی وداع گوید و جهت گذران زندگی از بام تا شام به کار مشغول شود.
از طرفی برای ایوان که در این مرحله از زندگی نمیتوانست وظایف شخصی خود را انجام دهد و ناگزیر به کمک اطرافیان بود در کنار کم مهری های روزافزون خانواده به او به دلیل مرگ قریب الوقوع ش،آزرگی خاطرش را رقم زد.ایوان اما در ادامه،واقعیت مرگ زودرسش را در اوج خوشبختی برغم تلخی آن پذیرفت.او خود را قانع کرد که مرگ یک واقعیت گریز ناپذیر زندگی آدمیان است که برای همگان دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد.
پیام رمان
این رمان،پیامهای نهفته اخلاقی فراوان در متن و بطن خود دارد که تولستوی بر خلاف روش همکار هم عصرش یعنی داستایوسکی بنا به شیوه خود آنرا خلاصه وار نوشته و واکاوی محتوای آنرا ماهرانه بر عهده خواننده خود گذاشته است.
مرگ ایوان ایلیچ
