توسعه یافتگی:
در ادبیات اجتماعی سالهای اخیر واژه توسعه یافتگی را در عرصه فردی و اجتماعی فراوان شنیده و در موردش احیانا مطالعاتی داشته ایم.اینکه خود و جامعه ما تا چه اندازه از این مفهوم بهره مند است توضیح کوتاهی میطلبد.اگرچه تکرار مکررات است ولی لازم است:
اصولا انسانها و جوامع انسانی بطور روزمره با مسایل گوناگونی در زمینه های مختلف مواجه اند.در اینخصوص هریک به فراخور احوالات خود روشی را برای حل آن بر میگزینند.هیچ انسان و هیچ جامعه بدون مسئله وجود ندارد. همه ما بیشتر اوقات خود را درگیر حل مسایل روزمره زندگی خود و اطرافیان مینمائیم.نداشتن مسئله و دغدغه بخودی خود امتیاز نیست.این نحوه مواجهه با مسایل و شیوه حل آنها با کمترین هزینه ،ملاک و برتری محسوب میشود .
تفاوت ما انسانها با هم و جوامع با همدیگر در همین مفهوم نهفته است .یعنی نحوه مواجهه با مسایل و حل آنها.به بیان دیگر ظرفیت افراد وجوامع در شیوه تعامل با مشکلات ، مفهومی را شکل میدهد که امروزه به آن توسعه یافتگی میگویند.هرچقدر این ظرفیت در ما بیشتر باشد توسعه یافته تر و طبعا متمدنتر بوده و از منازعات و مجادلات هزینه بر که برخی برای حل مشکلات فیمابین برمیگزینند فاصله داریم.
از دلایل پیشرفت بسیاری از ملل در عصرحاضر،انقیاد آنها به این مفهوم و پرهیز از هزینه در مسیر مجادلات وتنشهاست.تنشها و مجادلات در نهایت به مذاکره و تعامل ختم میگردد پس چه بهتر ابتدائا به قواعد آن تن در دهیم و از صرف منابع طبیعی و انسانی جهت منازعات بیحاصل بپرهیزیم.
توسعه یافتگی