فلاسفه ناکام درعشق:
اغلب این سوال پیش می آید،آیا آنان که برای بهترزیستن ابنای بشر،عمرشان را صرف مطالعه و تحقیق می‌کنند و برای دیگران نسخه می پیچند،خود دارای چه نوع زندگی خصوصی هستند؟
پاسخ اما بسته به میزان آگاهی ما از زندگی خصوصی آنان دارد.
فلاسفه از زمره کسانیند که ازبدو پیدایش تاحال حاضر چنین نقشی برای تمدن بشری ایفا کرده اند،یعنی ارائه نسخه و راه حل برای بهبود زیست فردی و اجتماعی انسانها.
یونان و فلاسفه
وقتی اسم فلسفه به میان می آید مترادف است باکشور یونان و نام یونان و علم و فلسفه با اولینش یعنی دیوژن و تفکر حیت انگیزش تا بقراط و سوگندنامه اش و سقراط و زندگی پرتنش و جام شوکرانش و شاگردش افلاطون با باغ آکادمی و جمهوریت و مدینه فاضله اش وشاگرد افلاطون یعنی ارسطو،همان ارسطوی زن ستیز(پی نوشت)،عجین شده است.از این بزرگان توصیه های فراوان برای بشریت بیادگار مانده منجمله نسخه معروف بقراط حکیم به شاگردانش:
“زمانی برای معالجه بیمار خود اقدام کنید که مطمئن باشید حاضر است عادات بدگذشته را ترک کند!”
اما سقراط که در۶۰سالگی عاشق و سپس همسر زنی ۲۰ساله شده بود،زندگی خصوصی پرچالشی داشت!جمله جالبی منتسب به اوست”در هرحال ازدواج کنیدچون اگر همسر خوبی گیرتان بیاید خوشبخت و اگرنه مثل من فیلسوف می‌شوید!”
این فیلسوف کوچه و بازار،درنهایت به جرم تشویش اذهان عمومی مجبور به سرکشیدن جام شوکران شد.
فلاسفه معاصر وعشق
زندگی خصوصی فلاسفه عصر نوین هم فراز و فرودهای فراوانی داشته است از کانت و هگل و مارکس واِنگلس گرفته تا هایدگر وهانا ارنت و هیوم و گوته و…. یک نمونه بارزش زندگی مشترک و پرماجرای دوتن ازفلاسفه هم گور،یعنی ژان پل سارتر و سیمون دوبووار،حاوی نکته های فروانی از سرگشتگی انسانها در بحر بیکرانه عاشقانه ها توام با تنوع طلبی ها،خیانتها،کینه ها و نفرتها و انتقام ها وگذشتها وبخشش هاست.
باید پذیرفت که جهان واقع با دنیای فرضیه ها و نسخه ها،فرق اساسی دارد و قرار نیست هرکسی که خوب حرف می‌زند(به زبان مدرن،خوب مخ زنی کرده ولایک وکامت میگذارد) خوب هم زندگی کند و بلعکس.
لذا اهمیت ندارد که کسی بدلیل ناکامی در روابط،حسرت زندگی عاشقانه خود را بخورد،بلکه باید بداند که بسیاری از بزرگان علم و ادب و فلسفه ونظریه پردازان این حوزه نیزروابط خصوصی قابل ذکرومتعارفی نداشته اند.
سوال
با مطالعه کتاب فلاسفه ناکام در عشق،یک سوال ذهن خواننده را قلقلک میدهدکه:ایا همزمان میتوان عاشق بود و هم عاقل؟!
ولی خیلی زود قانع میشودکه اگرچه یک عاشقِ خرد و یک خردمندِعاشق،متفاوت ازهمند ولی اگر باز هم قرار باشد کسی به سخت‌ترین سوالات بشر اعم از نظری یا عملی در رابطه با زندگی زناشویی پاسخ بدهد،فلاسفه در صدر این فهرستند
کتاب حاضر،زندگی خصوصی تعدادی از فلاسفه معروف جهان را زیر ذره بین میبرد.این اثردر نوع خود جالب و به خواندنش می آرزد.با مطالعه این کتاب وآشنایی هر چند مختصر با نقطه نظرات برجسته ترین فلاسفه جهان غرب و چرایی بسیاری از سوالات در مورد نگرش فعلی جهان غرب به مقوله عشق ومخصوصا زن آگاه میشویم و شاید پاسخ بسیاری از سوالات خود را پیرامون تفاوت این نگرش در جهان شرق با آنچه در غرب در مورد این مقوله وجود دارد اگاه میشویم.
شرحی بر یک مطلب
پ ن:بدرستی مشخص نیست مشی زن ستیزانه اغلاب فلاسفه غرب دقیقا از چه نقطه ایی از تاریخ وارد مخلیه مردان شده است ولی اگر قرار باشد برای این پدیده یک منشا فلسفی بیابیم قطعا تزها ونظریه های فلسفی افلاطون و ارسطو نقطه آغازین بوده است.تفکری که بعدها در آثار و نوشته و تلقییات سایر فلاسفه نظیر هگل و کانت و گوته و….حتی متفکرین سایر ادیان هم در شرق هم رسوخ کرده است.پایگاه عقیدتی این طرز تفکر آنقدر در اذهان مردان ریشه دوانیده که امروزه حتی در جهان غرب هم به رغم ادعاهایشان و به رغم وجود نقیض های فراوان لااقل محصول رهایی زنان در دو قرن اخیر،کماکان نگرش دولت‌ها و قاطبه جامعه را تحت تاثیر قرار داده است.
فلاسفه ناکام در عشق
