طنزوسرگرمی
مدعی و قاضی
مدعی و قاضی
شخصی با یکی دعوا داشت کوزه ای پر گچ کرد و پاره ای روغن بر سر آن گذاشت و از بهر قاضی رشوت برد قاضی بستد و طرف آن شخص گرفت و قضیه چنان که خاطر او می خواست آخر کرد و مکتوبی مسجل به او داد بعد از هفته ای قضیه روغن معلوم کرد او را بخواست که در مکتوب سهوی است بیاور تا اصلاح کنم آن شخص گفت در مکتوب من سهوی نیست اگر سهوی باشد در کوزه باشد!!
عبید زاکانی
پارس گیلدا
مدعی و قاضی