مدیر و مهندس:
شخصی که سوار بر بالن در آسمان در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمی دارد؛
ارتفاعش را کم کرد و از شخصی که روی زمین بود پرسید:
ببخشید ؛ من قرار مهمی دارم، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟
شخص روی زمین:
بله، شما در ارتفاع حدوداً ۷ متری در طول جغرافیایی “۱٨ ‘۲۴ ﹾ۸۷ و عرض جغرافیایی “۴۱ ‘۲۱ ﹾ۳۷ هستید.
شخص بالن سوار:
شما باید مهندس باشید.
شخص روی زمین:
بله، از کجا فهمیدید؟
شخص بالن سوار:
چون اطلاعاتی که شما به من دادید گرچه کاملا دقیق بود
ولی به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟
شخص روی زمین:
شما هم باید مدیر باشید.
شخص بالن سوار:
بله، از کجا فهمیدید؟
شخص روی زمین:
چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید. قولی داده اید
و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آنرا دیگران بپذیرند. پس اطلاعات دقیق هم به دردتان نمیخورد…..!
آنچه که در بالا نقل شد شاید کمی جنبه اغراق داشته باشد ولی متاسفانه انتصاب مدیران نا آگاه ویا کم آشنا به حرفه و کار مربوطه و منزوی کردن کاشناسان خبره و آگاه و کنار زدنشان معضلات عدیده ای را برای سیستم اجرایی مملکت و در نتیجه مردم ایجاد کرده و میکند که شرح وبسط آن خودش محتاج مثنوی صد من کاغذ است.
مدیر و مهندس
