طنزوسرگرمی

مدعی و قاضی

مدعی و قاضی

شخصی با یکی دعوا داشت کوزه ای پر گچ کرد و پاره ای روغن بر سر آن گذاشت و از بهر قاضی رشوت برد قاضی بستد و طرف آن شخص گرفت و قضیه چنان که خاطر او می خواست آخر کرد و مکتوبی مسجل به او داد بعد از هفته ای قضیه روغن معلوم کرد او را بخواست که در مکتوب سهوی است بیاور تا اصلاح کنم آن شخص گفت در مکتوب من سهوی نیست اگر سهوی باشد در کوزه باشد!!

عبید زاکانی

پارس گیلدا
مدعی و قاضی

مطالب بیشتر

نمایش بیشتر

مدیر سایت

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست..! "حافظ" ......؛ نام و نام خانوادگی:حسین شعبانی مژدهی ؛ شغل: آزاد؛ تحصیلات: لیسانس در مهندسی؛ متاهل و پدر ؛ علاقمند به طبیعت گردی و کوهنوردی و عکاسی ومستندکردن تجارب نزدیک به هفت دهه پیمایش در این محنتگه خاکی..

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا