اجتماعی

استالین و پیپش

داستان استالین و پیپ و هیئت گرجی

استالین و پیپش:

یکبار هیئتی بلندپایه ار گرجستان اتحاد شوروی سابق به ملاقات استالین میروند.بعد از جلسه استالین متوجه میشود پیپش گم شده است!.از رئیس کا – گ – ب (سازمان اطلاعات جاسوسی وقت اتحاد جماهیر شوروی سابق )میخواهد بررسی کند آیا کسی از هیئت گرجی پیپ را برداشته است؟.بعداز نیم ساعت متوجه میشود پیپ در کشوی میز خودش است.رئیس کا – گ – ب را صدا میزند و میگوید هیئت گرجی ازاد کند چون پیپ مورد بحث پیدا شده است.رئیس کا – گ – ب میگوید متاسفم قربان ،چون نیمی از اعضای هئیت اعتراف کردند که پیپ را آنها برداشته اند و نیمی دیگر در حین اعتراف مردند!.

پارس گیلدا

یک زمانی یکی از مقامات چینی گفته بود دیکتاتورها اگرچه در بسترهای جداگانه میخوابند ولی خوابهای مشابه میبینند.استالین هم مثل هر دیکتاتوری دیگر در تاریخ ویا هر دیکتاتوری دیگر مثل استالین می اندیشند.در واقع ممکن است دارای ایده ئولوژیهای مختلفی باشند ولی خوی دیکتاتوری به آنها اجازه نمیدهد که کمی بازتر تامل کنند و دنیای را از دریچه بزرگتری ببینند.در نگاه اول همه چیز را از دریچه توطئه ارزیابی کرده وتئوری توطئه بنیان فکری شان را تشکیل میدهد.ودر همین راستا چه حق وحقوقی از مردم که پایمال نمیگردد.سرآخر نیز به فنا میروند و نامی از آنها در تاریخ آنهم به بدنامی و لعن ونفرین ونفرت باقی نمی ماند.

داستان استالین و هیئت گرجی

مطالب بیشتر

نمایش بیشتر

مدیر سایت

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست..! "حافظ" ......؛ نام و نام خانوادگی:حسین شعبانی مژدهی ؛ شغل: آزاد؛ تحصیلات: لیسانس در مهندسی؛ متاهل و پدر ؛ علاقمند به طبیعت گردی و کوهنوردی و عکاسی ومستندکردن تجارب نزدیک به هفت دهه پیمایش در این محنتگه خاکی..

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا