تاسیس دانشگاه تهران:
یاد آر ز شمع مرده یاد آر
ای مرغ سحر چو این شب تار.
از دکتر محمود حسابی نقل میکنند:
جهت تأسیس دانشگاه تهران با وساطت یکی از دوستان،وقت ملاقاتی از وزیر معارف وقت گرفتم. پس از توضیح طرح، وزیر معارف از من پرسید: «دانشگاه بسازید که چه بشود؟». من عرض کردم: «دکتر و مهندسها که برای تحصیل به فرنگ میروند را در مملکت خودمان تربیت کنیم.» و او پاسخ داد: «تربیت دکتر و مهندس برای ما صد سال زود است.»
متأثر از کوتهفکری وزیر معارف از دفتر وزیر خارج شدم. دوستی که آزردگی مرا دید برای تسلی خاطر گفت من میتوانم از شخص اول مملکت برایت وقت ملاقات بگیرم. استقبال کردم.وقت ملاقات تعیین شد.برای او طرح تأسیس دانشگاه تهران را شرح دادم.پرسید «که چه شود؟» عرض کردم، به جای آنکه جوانان ما به فرنگ بروند در مملکت خودمان دکتر و مهندس آموزش دهیم.بازپرسید «که چه شود؟» و عرض کردم: «این جادهها و راه آهن را آلمانها میسازند مهندسین خودمان بسازند و …» بسیار استقبال کرد و گفت بروید طرحتان را بنویسید تا به مجلس ببرم!.من از همان شب شروع به نگارش طرح دانشگاه کردم. فردای آن روز به درِ خانهام آمدند. تعجب کردم که با من چه کار دارند؟. دیدم یکصد هزار تومان پول فرستادهاند که ایشان فرمودهاند، کارتان را شروع کنید و طرحتان را نیز بنویسید. این همان مبلغ خرید زمین دانشگاه تهران بود و کار ساختوساز همزمان با نوشتن طرح آغاز شد. سرانجام با پیگیری دکتر عیسی صدیق، علیاصغر حکمت، دکتر محمود حسابی و دیگران، طرح ایجاد دانشگاه تهران در هشتم خرداد ۱۳۱۳ به تصویب مجلس شورای ملی رسید….
بنای اولین دانشگاه ایران بدست شخصی گلنگ خورد که میگویند بیسواد بود ولی باسوادان فراونی برای مملکت و عمران و آبادانی آن پرورش داد….
تاسیس دانشگاه تهران