حزب کرامت،حزب سلامت
در دوره دبيرستان به طنزهاي سياسي عزيز نسين علاقه زيادي داشتم وهر فرصتي از بابت ريالي!!كه ايجاد ميشد سعي ميكردم كتابي از او تهيه ودر فرصت مناسب مطالعه كنم.يكي از اين طنزها ، موسوم به “حزب كرامت و حزب سلامت” بود…
ماجراي دو حزب سياسي كه هر كدام تيم فوتبالي به همين نام داشتند وسرنوشت سياسي احزاب و تعيين سكاندار قدرت سياسي مملكت بستگي پيدا ميكرد به نتيجه بازي دو تيم متبوعه!!
وصد البته كه هميشه ، تنش وجود داشت ، چي قبل از بازي و چي بعد از بازي كه لاجرم با كُري خواني طرفداران دو تيم همراه بود وگاهي ، موضوع خيلي هم حاد ميشد وبقولي امنيت مملكت به دليل افراط طرفداران به مخاطره مي افتاد و….
از قضاي روزگار اين دو رقيب كارد وپنير هر كدام داراي مديرعاملي بودند كه يكي از اين مديران پسري داشت كه عاشق دختر مدير تيم رقيب شده بود واين عشق جانسوز وجانكاه هر روز بيشتر وبيشتر ميشد بطوريكه كم كم و در موقع بازي شش دانگ حواس عاشق ومعشوق متوجه هم بود واز زمين وبازي و….فاصله ميگرفت و اتفاق مي افتاد كه گاهي ، بازي تمام ميشد واين دلباختگان پاكباخته ، لاجرم نتيجه بازي را از ديگران ميپرسيدند….!!
البته ماجرا ادامه پيدا كرد تا اينكه اين عشق پنهان بعد از كش و قوسهاي فراوان اشكار شد وادامه داستان كه حتما متوجه هستيد معمولا به وصال منتهي ميگردد و به خوبي وخوشي ختم به خير ميشود وبعدش هم صلح وصفا وآشتي وزندگي شيرين ميشود….!
این روزها که اینهمه روابط سببی و نسبی طرفین دعواهای سیاسی کشورمان که اتفاقا در اصول اعتقادی خودشان در ظاهرباهم کارد و پنیر هم هستند در رسانه های مجازی و حقیقی منتشر میشود آدمی انگشت به دهان میماند پس دعوای اینها چرا با این همه روابط حسنه خانوادگی که در عزا وعروسی در جوارهم هستند خاتمه نمی یابد تا ملت نفسی براحتی بکشند!؟
نکند اصلا دعوا بر سر لحاف باشد …!؟
بالاخره زندگی این ملت واین مردم کی باید شیرین شود!؟
