حکمت:
1-بوقلمونی،گاوی بدید و بگفت: در آرزوی پروازم اما چگونه ، ندانم!
گاو پاسخ داد: گر از تپاله من خوری قدرت بر بالهایت افتد و پرواز كنی!
بوقلمون خورد و بر شاخی نشست!
تیراندازی ماهر، بوقلمون بر درخت بدید
تیری بر آن نگون بخت بینداخت و هلاكش نمود!
نتیجه اخلاقی :
با خوردن هر گندی شاید بتوان به بالابالاها رسید، لیك در بالا نشايد ماند!!!
2-خرگوش از كلاغی بر سر شاخه پرسید:
كه آیا من نیز میتوانم چون تو نشسته ، كار نكنم؟
كلاغ پاسخ داد: چرا كه نه!
خرگوش بنشست بی حركت!
روباهی از ره رسید و خرگوش بخورد!
نتیجه اخلاقی :
لازمه ی نشستن و كار نكردن بالا نشستن است!!!
3- گنجشكی از سرمای بسیار قدرت پرواز از كف بداد و در برف افتاد.
گاوی گذر همی كرد و تپاله بر وی بينداخت
گنجشك از گرمای تپاله جان بگرفت و به آواز مشغول شد!
گربه ای آواز بشنید، جست و گنجشك بدندان بگرفت و بخورد!
نتیجه اخلاقی :
هر كه گندی بر كسي بيننداخت، حتماً دشمن نباشد!
هر كه از گندی كسي را برون آورد ،حتماً دوست نباشد!
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
حکمت