داستان سرایی
داستان سرایی:
بدرستی معلوم نیست که خیالبافی و داستان سرایی از کی وارد زندگی انسانها شده واصولا آیا قصه سازی و تخیل،مختص نوع انسان است و یا اینکه مشمول حال دیگر موجودات هم میشود؟شاید این سوال کمی مضحک و خنده دار باشد ولی واقعا مدتهاست به این موضوع فکر می کنم که چرا نوع بشر نیاز به خیالبافی و قصه سرایی(به زبان عامیانه چاخان گویی)دارد؟.
آیا واقعا این خصیصه از نیازمندیهای روح انسان و از ویژگی های آدمیزاد است که قوه استدراک و اندیشه دارد ویا چیزی دیگر که انسان علاقمند به خلاقیت و خلق چیزهای نو که میل به تعرفه و دیده شدن دارد را به این سبک و شیوه وا می داردکه با تولید قصه آنهم اغراق آمیزش براحتی گوش ها و نظرها را متوجه خود سازد؟.
خیلی دوست دارم در این زمینه بیشتر بخوانم و بدانم ولی لااقل و فعلا بضاعت قابل توجهی درخود نمی بینم و به همین نکته بسنده میکنم که بنظرم تولید داستان و اغراق از تولیدات بشر برای پُر کردن اوقات فراغت و سرگرمیش بوده که بعدها دروغ پردازی های جهت دار و روایات اغراق آمیز جهت نیل به اهداف سودجویانه و شاید هم جبران کمبودهای روحی-روانی و عقده گشایی ها نیز در غالب دروغ پردازی وارد این عرصه شده است.
مدتها بود میخواستم در مورد موضوع فوق مطلبی بنویسم تا اینکه اتفاقا کتاب رابینسون کروتزویر(به اختصار کروزو) را دیدم.شاید نسلهای جدیدتر احتمالاکارتونش را هم دیده باشند.روایتی کاملا خودساخته و تخیلی از توانمندیهای شخصی کروزو که گویا تقدیر این است در جزیزه ایی دورافتاده رها شود و یک تنه همه تجارب بشری از بدو پیدایش تا حال حاضررا تجربه کند.
فکر کند،ابداع کند،استخراج کند،اکتشاف کند،دفاع کند وبسازد و سالهای سال بر همین منوال در آن جزیره بَزَیَد.
کروزو ۶۰۰ سال قبل در انگلستان زاده شد و آموزه های ابتدایی اش محصول مدارس مذهبی وقت است و بعید نیست که در شکل گیری شخصیت بعدی او جهت خلق آثار تخیلی اش نقش داشته باشد.بعدها نویسندگان دیگری نظیر جاناتان سوئیفت و ژول ورن و هیچکاک و….نیز راه او را پیموده و آثاری جذاب برای مخاطبانشان تحويل ادبیات دنیا داده اند اگرچه امروزه وبا توسعه صنعت فیلم و کارتون و رسانه و…برخی از رهروان این راه،هنر بی هنرشان را در غالب دروغ و چاخان با قصد و نیات مشخص تحويل مخاطبانشان میدهند که به نوعی توهین و تحقیر شخصیت مخاطب تلقی میشود ولی در مجموع باید اذعان نمود که داستان سرایی و قصه پردازی بکسر جنبه های منفی اش، لازمه تعمیق فکر و پرورش اندیشه جهت نوآفرینی و خلاقیت است و مخاطبان بی شماری دارد.
نباید نادیده انگاشت که امروزه، لازمه تداوم و اصولا شرط موفقیت در برخی از مشاغل و حِرّف نظیر ورود به عرصه سیاست و تبلیغات و بازار یابی ها و مشاورین املاک و خودرو و…اقداماتی اغراق آمیز فراتر از مشاوره و معرفی منطقی و معقول کالا و خدمات می طلبد که خارج از استانداردها حرفه ایی بوده و زمینه هایی برای سودجویی صاحبان آن مشاغل و خُسران مردم را فراهم ساخته است که از جنبه های مثبت و سازنده وهنری خیالپردازی و داستان و قصه باید مجزا و تفکیک گردد.
داستان سرایی