سه ضلع مثلث زندگی:
مادران روستا مظلومترین مادران جهانند.آنان که کار روستایی و کارگری کرده اند وبا رنج و تَعَب و مرارتهای این نوع کارهای آشنایی دارند به سختی موضوع کاملا واقفند.اغلب مادران شالیکار روستاهای شمال علاوه بر مسئولیت نگهداری و پرورش فرزندان خود،مسئولیت نگهداری و پرورش شالی را در شالیزار نیز عهده دارند.
آنان از بام تا شام علاوه رفع و رجوع مسایل خانه و خانه داری و شوهرداری و پرورش و نگهداری فرزندان باید به امور مزرعه وباغات هم رسیدگی مادرانه کنند. چرا که مخصوصا پرورش برنج دقیقا به اندازه مراقبت و پرورش فرزند رسیدگی میخواهد.این کار در گذشته ایی نه چندان دور ودر غیاب ماشینها و آبزار آلات مدرن کشاورزی در کنار سختی و صعوبت آبیاری مزارع بسیار سختتر بود.اضافه بکنید به این موارد تعدد فرزندان قد و نیم قد را در اکثر خانه های روستا وحتی باردار بودن مادران که کار رسیدگی و ایفای مسئولیت همزمان را بسیار سخت میکرد.ساعات کارشان ،تاریکی تا تاریکی بود.هم از بیمه وبازنشستگی وسنوات و..هم خبری نبود.
اینهمه هیچوقت سبب نمیشد که مادران روستا از یک مسئولیت بواسطه مسئولیت دیگر بزنند وتوجه شان را مصروف یکی دیگر نمایند. بعبارتی اهم و مهم کنند.چرا که مسئولیتها از نظر آنان،برابر و رسیدگی حداکثری به همه مسئولیتهای محوله بدون توجه به مادیات قضیه،سرلوحه اهداف زندگی شان بوده است.
اما امروز
امروزه کارها بسیار ساده شده است.دیگر از تعدد فرزندان خبری نیست.حضور ماشین آلات متنوع کشاورزی جای اکثر مادران شالیزار را گرفته است.در عین حال تغییر کاربری های روزافزون زمینهای کشاورزی و حجم برنج های وارداتی و…اهمیت تلاش برای تولید داخلی برنج را روز بروز کمرنگتر کرده است.اینکه اکنون ایا کاهش این اضلاع سه گانه زندگی، وکمتر شدن مسئولیتها و… آرامش را به ارمغان آورده است یا خیر جای بحث فراوان دارد.
سه ضلع مثلث زندگی