صعود به قله سبلان:
در دهه اول مرداد سال 1395 و در راستای اجرای آخرین پیش برنامه آمادگی جهت صعود به قله دماوند ،صعود به قله سبلان انجام شد. در روزهای گرم مرداد با 18نفر از همنوردان با یکدستگاه مینی بوس عازم اردبیل،مشکین شهر،شابیل وسپس از شابیل به طرف پناهگاه راه افتادیم.به جهت کسب آمادگی لازم ، تصمیم بر آن شد که با کوله کشی سنگین و با کوهپیمایی و بدون استفاده از خودروی جیپ به پناهگاه رفته و شب را در آنجا اقامت گزینیم. وصبح روز بعد آهنگ قله نمائیم…!
بدین منظور بعد از حرکت از شابیل در صبح روز هشتم مردادماه و با چهارونیم ساعت پیمایش در ساعت دو سی دقیقه بعداز ظهر همان روز به پناهگاه رسیدیم.اقدام به برپایی چادر نمودیم.بنا به توصیه بعضی از دوستان، چادرها بصورت فشرده و نزدیک به هم نصب کردیم تا خطر حمله خرسها که شب هنگام و با استشمام بوی غذا،مخصوصا عسل به چادرها حمله میکردند درامان باشیم و یا در معرض خطر کمتری قرار بگیرم.مقداری از زمان را به صرف نهار واستراحت سپری کردیم. در ابتدای شب پس از صرف شامی مختصر در کیسه های خواب خود آرمیدیم تا در ساعت چهار صبح روز بعد، بیدار و پس از صرف صبحانه به قصد قله حرکت نمائیم…
صبح روز صعود
خواب کیسه ایی آنهم در داخل چادر با درنظر داشتن خیالات حمله خرسها!!در نهایت سبکی توام با بیداریهای مکرر انجام و حتی زودتر از موعد مقرر از خواب برخاستیم .بعد از صرف صبحانه ایی سبک ،وسایل خود را که شب قبل جمع و جور کرده بودیم در گوشه ایی از چادر گذاشتیم. و با ،،کوله حمله،، قصد قله نمودیم!.در ابتدای پاکوب که قرار گرفتیم ستاره گان آسمان بودند که جملگی در حال جابجایی بودند. خوب که دقت کردیم دریافتیم که انها ستاره نیستند که چراغ پیشانی کوهنوردانیست که زودتر از ما آهنگ قله کردند و اکنون که بالاسر ما هستند. گویی ستاره های متحرکند..!
شیب ابتدای کوه را به آرامی و با گامهای حساب شده جلودار بر اساس توصیه سرپرست در نوردیده وپس از قرار گرفتن در موقعیتی نسبتا مناسبتر ،خورشید جهانتاب بود که در پشت سرمان نور به راهمان می پاشید…!
مدریت زمان صعود
استراحتهای زمانبندی شده و نوشیدن آب و صرف شیرینی وشکلات وتنقلات جهت تجدید قوا مرتبا مورد توصیه سرپرست بود که انجام میشد.بعد از پنج ساعت پیمایش و عبور از سنگهای صخره ایی مسیر و پشت سر نهادن چالش سنگی به بلندای محراب سبلان رسیدیم.
در سایه محراب قدری آرمیدیم.عکس گرفتیم وبه گپ وگفت با سایر همنوردان پرداختیم که از قله که اکنون فقط به فاصله نیم ساعنی ما قرار داشت برمیگشتند پرداختیم.ساعت حدود 11 بود که جهت پیمایش گامهای نهایی، به سمت راس قله که بر خلاف همه قلل ایرانی مزین به دریاچه ایی با آب سرد وزلال برف زده در این فصل سال است شدیم .ودیری نپائید که در کنار این دریاچه زیبا وزلال به ارتفاع 4811متر از سطح دریاهای ازاد قرار گرفتیم…!
ماندن در کنار دریاچه وشستن دست (والبته نه صورت به جهت افتاب سوختگی)و گشت و گذار در جوار آن و گرفتن عکسهای یادگاری و…تا ساعت دوازده وسی دقیقه طول کشید .
این زمان برایمان چون برق وباد گذشت.هوای قله برخلاف همیشه بسیار صاف و ارام بود وحتی نسیمی نمی وزید که شعله شمعی را بلرزاند.!
بازگشت
پس از آن به سمت پناهگاه حرکت کردیم.گویا ساعت حدود چهار عصر بود که به پناهگاه رسیدیم . بلافاصله چادر و دیگر ووسایل را جمع و جور کرده و سوار چندین دستگاه خودروی جیپ شهباز شدیم .بعد از یکساعت استرس زای جیپ سواری در ارتفاعات و گردنه ها به شابیل رسیدیم.همنوردان پیشنهاد دادند که جهت رفع خستگی از استخر آب گرم شابیل استفاده کنیم که چنین نیز شد..
حوال ساعت 6 عصر نهم مرداد سوار مینی بوس شده و به سمت رشت برگشتیم. بعداز صرف شام در یکی از رستورانهای بین راهی صبح روز دهم مرداد 95 وارد رشت شدیم.تا برای صعود به قله دماوند که از جبهه شمال شرق در نظر گرفته شده بودبرنامه ریزی نمائیم…!
صعود به قله سبلان
پارس گیلدا