عدالت:
گاهی به مفهوم برخی واژه ها که دقیق میشویم از آنها برغم مقدس بودنشان جز یک شوخی زشت وزننده نمیتوان چیز دیگری فهمید.یکی از این واژه ها عدالت است.واژه ایی که خانه و بنا به روایتی کاخ هم دارد بنام عدالتخانه که بعدها مزین به نامهای دیگر هم شد.با آن ترازوی دقیقی که نشانه و بقولی آرم اوست.
.عکس قدیمی وبه روش سیاه وسفید گرفته شده ولی زاویه دید و نگاه معنا دار عکاسش به سوژه خودش در حد یک کتاب است.کتابی که امروزه واین روزها لازم است گاهی آنرا ورق بزنیم تا بفهمیم در کجای تاریخ ایستاده ایم.
زاويه ي دوربين در اين عكس به گونه اي است كه نمي توان از چشمان آن دخترك فرار كرد . نمي دانم چرا دلم نمي خواهد دنيا را از اين زاويه نگاه كنم.
كفش ، نماد سنگيني يك انسان نه ، كه وزن همه ي دنياست.
و چشمان دخترك زمزمه مي كند كه شانه هايش توان ندارند تا وزن عدالت را با خود حمل كند.
نتيجه ي عدالت انسان هايي كه از بالا نگاه مي كنند.
عدالت شوخي زننده اي است گاهي….عدالت؟!چه شوخی زننده ایی!.