اجتماعی

عدالت

عدالت یک شوخی زننده

عدالت:

گاهی به مفهوم برخی واژه ها که  دقیق میشویم از آنها برغم مقدس بودنشان  جز یک شوخی زشت وزننده نمیتوان چیز دیگری فهمید.یکی از این واژه ها عدالت است.واژه ایی که خانه و بنا به روایتی کاخ هم دارد بنام عدالتخانه که بعدها مزین به نامهای دیگر هم شد.با آن ترازوی دقیقی که نشانه و بقولی آرم اوست.

قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض ،صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض، یک طرف خاطره ها! یک طرف پنجره ها! در همه آوازها! حرف آخر زیباست! آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟ حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست…

.عکس قدیمی وبه روش سیاه وسفید گرفته شده ولی زاویه دید و نگاه معنا دار عکاسش به سوژه خودش در حد یک کتاب است.کتابی که امروزه واین روزها لازم است گاهی آنرا ورق بزنیم تا بفهمیم در کجای تاریخ ایستاده ایم.

زاويه ي دوربين در اين عكس به گونه اي است كه نمي توان از چشمان آن دخترك فرار كرد . نمي دانم چرا دلم نمي خواهد دنيا را از اين زاويه نگاه كنم.
كفش ، نماد سنگيني يك انسان نه ، كه وزن همه ي دنياست.
و چشمان دخترك زمزمه مي كند كه شانه هايش توان ندارند تا وزن عدالت را با خود حمل كند.
نتيجه ي عدالت انسان هايي كه از بالا نگاه مي كنند.
عدالت شوخي زننده اي است گاهي….عدالت؟!چه شوخی زننده ایی!.

پارس گیلدا

مطالب بیشتر

نمایش بیشتر

مدیر سایت

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست..! "حافظ" ......؛ نام و نام خانوادگی:حسین شعبانی مژدهی ؛ شغل: آزاد؛ تحصیلات: لیسانس در مهندسی؛ متاهل ، پدر و پدربزرگ ؛ علاقمند به طبیعت گردی و کوهنوردی و عکاسی ومستندکردن تجارب نزدیک به هفت دهه پیمایش در این محنتگه خاکی..

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا