فرمول پیچیده اجتماعی:
یکی هر روز به مردم هدیه میداد.یکی هم هر روز به مردم لگد میزد.بعد از چندوقت کسیکه هدیه میداد،هدیه دادن را متوقف کرد.کسی هم که لگد میزد به لگد زدن خاتمه بخشید.از آن به بعد کسی که هدیه میداد شد آدم بد چون دیگر هدیه نمیداد.کسی که لگد میزد شد آدم خوب چون دیگر لگد نمیزد!.
مطلب بالا گویای حال روز ما انسانهاست.ربطی هم به زمان ومکانش ندارد.اگر اهل مطالعه مخصوصا مطالعه تاریخ از هر منبعی باشیم قطعا نمونه های زیادی از مصادیقش را در هر دوره ایی خواهیم یافت.دلیل این موضوع برمیگردد به عدم شناخت وعدم آگاهی انسانها به تفاوت گذاری بین خدمت و خیانت.
درواقع بدلیل ضعف آینده نگری وعدم توجه به دورنما وچشم انداز امور ،غالبا انسانها و حتی جوامع انسانی در محاسبه دچار اشتباه میشوند.حتی در همین حالت نااگاهی واحساسی تصمیماتی میگیرند که بعدها خُسران آن به خود ونسلهای بعد حتی منتقل میگردد.
هرکسی در زندگی فردی واجتماعی خود بایدآنقدر معرفت و دانش و آگاهی کسب کند که تشخیص بدهد چه چیزی را بایدبخواهد و چه چیزی را نباید بخواهد.بدیهی ست هرچقدر این تصمیمش جامع و مرتبط با منافع ملی باشد نفع اش متوجه کل جامعه خواهد شد.
فرمول پیچیده اجتماعی