علمی
قند رژیمی
قند رژیمی
در اکتبر سال 2001 خواهرم بیمار شد. او مبتلا به انقباض معده شده و دوره سختی را می گذراند. راه رفتن برایش طاقت فرسا شده بود و برای خروج از تختخواب متوسل به هر چیزی می شد؛ او مبتلا به چنین درد فوق العاده ای بود.تا ماه مارس 2002، از او آزمایشات متعددی به عمل آمد وعضلات مختلفی از او بیوپسی شد، بافتهای عضلانی اومورد آزمایش قرار گرفت و 24 نوع دارو برایش تجویز گردید. پزشکان نتوانستند بیماری او را تشخیص دهند و بفهمند که مشکل او در کجااست.او پیوسته از درد فوق العاده ای رنج می برد و آنقدر بیماری او شدت پیدا کرده بود که احساس می کرد دارد می میرد.او تمام موجودی بانکی، خانه و زندگی و بیمه خود و هر آنچه را که مالک بود به دختر بزرگش بخشید واز او خواست که از خواهر کوچکش سرپرستی و حمایت کند.به تاریخ 22 مارس به عنوان آخرین تلاش برای نجات خود تصمیم گرفت به فلوریدا سفر کند.( البته با استفاده از ویلچر)در تاریخ 19 مارس به او تلفن کردم که سوأل کنم نتیجه آخرین آزمایش های او چه بوده است، و او گفت که در آزمایشها چیزی یافت نشد، ولی پزشکان به این نتیجه رسیده اند که مبتلا به بیماری ام اس هستم.مقاله ای را که دوستی برایم ایمیل کرده بود مجددا مورد بررسی قرار دادم و از خواهرم سوأل کردم که آیا از سودای رژیمی (دایت سودا) استفاده می کرده است؟ او به من گفت که از این نوع سودا مصرف می کرده است.در حقیقت با این پاسخ، آمادگی پیدا کرد که یکی از مشکلات را از بین ببرد. به او گفتم این امر را مورد توجه قرار دهد ومصرف دایت سودا را کنار بگذارد! مقاله دوستم را برایش فرستادم، که یک قانون دان برایم فرستاده بود. خواهرم در خلال 32 ساعت بعد از آن مذاکرات تلفنی به من گفت که نوشیدن سودای رژیمی را قطع کرده و اکنون قادر به راه رفتن شده است.اسپاسم های عضلانی از بین رفته بود. او گفت که او احساس صد در صد بهبودی ندارد ولی به یقین احساس می کرد که حالش بسیار بهترشده است.او به من گفت که می خواهد با این مقاله نزد دکترش برود و به هنگام بازگشت به شهر خود به من زنگ خواهد زد. بسیار خوب، او به من زنگ زد، و گفت پزشکش بسیار متعجب شده است.او گفت به همه بیمارانش که مبتلا به ام اس هستند زنگ خواهد زد و توصیه خواهد کرد که از مصرف هر نوع قند مصنوعی از هر نوع آن اجتناب کنند زیرا این بیمارش ازاین نوع قند مسموم شده بود.مسمومیت توسط آسپارتایمی که در دایت سودا وجود داشت ودر واقع او به مرگ مرموز وتدریجی محکوم شده بود. در تاریخ 22 مارس که او به فلوریدا برگشت، تمام داروئی که باید مصرف می کرد تنها یک قرص بود، و آن قرص فقط برای درمان مسمومیت با اسپارتیم بود! او به راه خود به رسیدن سلامتی کامل ادامه می داد.او اکنون راه می رفت! دیگر نیازی به ویلچر نداشت.
تهیه و ترجمه : دکتر هوشنگ فاضل عضو سابق هیات مدیره انجمن ام اس کانادا
پارس گیلدا
قند رژیمی