چرا خون نگریم
میرزا علیاصغرخان اتابک از سیاستمداران معروف دوره قاجار با سه تن از پادشاهان قاجار در قبل و بعد از انقلاب مشروطیت کار کرد و در نزد هر سه صدراعظم بود.
وقتی ناصرالدینشاه در حرم عبدالعظیم ترور شد،بخاطر اینکه ولیعهد در تبریز بود و بزودی نمیتوانست به تهران بیاید و تاج و تخت را تحویل بگیرد و جهت عاقبت اندیشی و جلوگیری از شورش مردم با ترفندی جنازهاش را با نمایش این که هنوز زنده است، توی درشکه گذاشت و به کاخ سلطنتی آورد.حالا کار کمی سخت شده بود چراکه باید سریعا پیامی به تبریز میفرستاد و ولیعهد را از موضوع اگاه میکرد واو را سریعا به تهران می آورد و اینکار ،خودش میتوانست سبب درز اطلاعات و لو رفتن خبر مرگ ناصرالدین شاه و عواقب بعدی آن گردد !لذا کاری که او کرد این بود یادداشتی برای مظفرالدین شاه منتظرالتخت نوشت که در آن فقط این شعر سروده او درج بود:
چرا خون نگریم؟ چرا خوش نخندم؟
که دریا فرو رفت و گوهر برآمد
به قول ادبا و اگاهان این شعر هم تبریک دارد، هم تسلیت دارد، هم خبر دارد،ضمنا چون تملق هم دارد لذا برای خودش تثبیت شغل هم دارد، !
اقتباس از: جامعهشناسی خودمانی
حسن نراقی
پارس گیلدا
چرا خون نگریم