اجتماعی

ملت آگاه

ملت آگاه:

قتلگاه امیرکبیر

اینجا مکانی ست که رگ امیرکبیر را به شرحی که در تاریخ نقل شده است،زدند.
مردان و زنان بسیاری را دیدم که با فرزندان خود با این مکان عکس یادگاری میگرفتند.از این کار حس خوبی به من دست نداد .لحظه زدن رگ امیر و فوران خونش را در این خزینه کوچک تجسم کردم و مردمانی که آلان با لبخندهای جورواجور با این قتلگاه عکس میگیرند .

دست به شاتر دقایق زیادی منتظرماندم تا بلکه لحظه ایی وقفه ایی حاصل شود و بتوانم برای مطلبی، از مکان فوق تصویری بردارم.بعد از چند عکس در این عکس سوژه های ناخواسته کمتری ظهور نمود .ناچارا عکس را ادیت نموده سوژه های انسانی را از متنش حذف کرده تا بلکه مظلومیت و حقانیت و تنهایی امیر در پی آرزوها و آرمانهای بلندی که برای سربلندی ایران و مردمانش در سر میپروراند هویدا گردد.

هرچه فکر کردم دلیل اینهمه شور و ذوق و اشتیاق وازدحام مردم جهت سلفی گرفتن با قتلگاه امیرکبیر را نیافتم.

دمکراسی بدون زیرساخت

از افراد زیادی شنیده و در منابع فراوان خوانده ام که دمکراسی برای جوامع،مخصوصا کشورهای توسعه نیافته،مثل تیغ دولبه عمل میکند. چنانچه جامعه دارای اکثریتی اگاه باشد،دمکراسی سبب رشد و ترقی و تعالی و پیشرفت و شایسته سالاری و استقرار عدالت میگردد،در غیر اینصورت به استناد ملزومات همان دمکراسی، حاکمانی از جنس همان اکثریت ناآگاه، متصدی امور میگردند و ساز و کارهای دمکراسی را ملعبه دست خویش قرار داده و باعث هدم منابع اعم از انسانی و غیر انسانی میگردند.

حال سوال اینجاست که برای استقرار دمکراسی ایا باید منتظر آگاهی مردم ماند و یا مثل امیر و همفکران معدودش با همین پتانسیل موجود دست بکار شد؟.کفه خسارات و فواید کدام روش میچربد؟.گویا امیر در پایان عمر به ملت دانا می اندیشید….

ملت آگاه

این جمله منتسب به آن مرد دوراندیش است!
“ابتدا فکر میکردم که مملکت وزیر دانا می‌خواهد، بعد فکر کردم شاید شاه دانا میخواهد، اما اکنون میفهمم ممکلت ،ملت دانا می‌خواهد!”

آن زمان که هنوز فضای مجازی راه نیفتاده بود و کتابخوانی،رونق و ارج و قربی داشت،نزار قبانی جمله در خور تاملی گفته بود:
ما را چه به آزادی! وقتیکه پرفروشترین کتابهای ما آشپزی و تعبیر خواب است،یعنی اینکه ما ملتِ خوردن و خوابیدنیم.

پارس گیلدا

ملت آگاه

مطالب بیشتر

نمایش بیشتر

مدیر سایت

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست..! "حافظ" ......؛ نام و نام خانوادگی:حسین شعبانی مژدهی ؛ شغل: آزاد؛ تحصیلات: لیسانس در مهندسی؛ متاهل و پدر ؛ علاقمند به طبیعت گردی و کوهنوردی و عکاسی ومستندکردن تجارب نزدیک به هفت دهه پیمایش در این محنتگه خاکی..

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا