خلق را تقلیدشان بر باد داد:
بدرستي نميدانم توصيه به تقليد از چه زماني در فكر وفرهنگ ما ايرانيان رسوخ كرده است.ولي با توجه به اين شعر زيباي مولانا ، مطمئناً نبايد زياد ريشه دار باشد.
به هرحال چه فرقي ميكند،تقليد تقليد است وبد وبرباد دهنده وهيچ توجيه واما واگري ندارد.
چه آنها يعني آن نسل كه به تقليد از عده ايي( كه به گمان وباورشان پاك و مطهر وعالمانه فكر ميكردند!)، نخوانده وندانسته، عنان اختيار بر كف ديگران نهاده و انقلاب را بر اصلاح و تدبير و تامل وتعقل ترجيح دادند. وچه اينان يعني اين نسل كه در رد گذشته و بازهم به تقليد از هرچه رسانه و غيررسانه،كس و ناكس(بخوانيد ناكث) انواع مُد و رفتارها و گفتمان ركيك وتقلب و بي فرهنگي وبيگانه زدگي ولاابالي گري وفرار از علم وتدبير وانديشه ودانش را ترويج و ترغيب و تشويق ميكنند؟!.
بله دقيقاً فرقي ندارد ، بلكه فقط مُقلَد تفاوت دارد.
امروز كه به گذشته نگاه ميكنيم واعترافات و ندامتهاي بزرگان گذشته ساز!را بازخواني ميكنيم ، ميبينيم بعضي از اشتباهات ناشي که از بي اطلاعي و بي تجربگي و ناپختگي و…بوده است كافيست به مرگ ملتي ونابودي فرهنگي بينجامد. و مردماني را سالهاي سال از خوشبختي و سعادت بدور نمايد.
خلق را تقلیدشان بر باد داد
متاسفانه هموراه در هر تحول و حركتي ، عوام موج سازانند و حرف اول را نيز موج سواران ميزنند. چه راحت ميتوان به كمك مقوله تقليد عوام را براي موج سازي آماده وسپس براي نيل به هر نيتي بر گرده انها جلوس كرد!.
بنابراين بر همگان است كه اگر به آينده و آيندگان علاقمنديم به مفهوم تقليد نگاهي دوباره بيندازيم!.
خلق را تقلیدشان بر باد داد
درودخدا بر شما که کوه وسبزه وشکوفه را از باشیدن با موجوداتی که نام انسان بر خود می نهند ودر کشان ودریدن سبع تر از درندگانند ودر بهیمیت ،پست از چار پایان
درود بر شما و هوای سبک کوهستان گوارای شما
ارادتمند آمل صلواتی
درود و ارادت
بسیار سپاسگزارم.خوشحالم که مطالب مقبول خاطر خطیرتان واقع شد.