اجتماعی

خاطره ایی از ویلیام فرای ،ایران شناس معروف

خاطره ایی از ویلیام فرای ،ایران شناس معروف
از دکتر ویلیام پیرویان استاد دانشگاه آزاد اسلامی کرج نقل می کنند که زمانی در آمریکا در جلسه ی سخنرانی ویلیام فرای استاد بزرگ شرق شناسی و ایران شناسی حضور داشتم و از علت ترک درس و دانشگاه و تدریس در ایران در آن سالها سوال کردم .
ایشان پاسخ داد : « روزی در یکی از خیابان های شیراز قدم می زدم. به در مغازه قصابی رسیدم که در کنار آن آرایشگاهی قرار داشت. دیدم بین قصاب و جوان مشتری آرایشگاه دعوایی پیش آمده است. قصاب از آن جوان می خواست که موتورش را از مقابل سلمانی بردارد چون ممکن بود هر آن ماشین گوشت از راه برسد و جوان نیز می گفت بگذار کار من با سلمانی تمام شود بعدا موتور را برمی دارم. دعوا بالا گرفت و قصاب به مغازه رفت ساطور برداشت و در این میان ساطور به سر جوان خورد و جان داد. من تمامی این اتفاقات را شاهد بودم. بسیار متاثر شدم. ز آنجا رفتم . کاری داشتم انجام دادم و بعد از چند ساعت که بازگشتم دیدم هنوز ازدحام مردم وجود دارد. از یکی از حاضران سوال کردم که چه شد ؟ آن شخص جواب داد جوانی به همسر این قصاب نظر سوء داشته و قصاب او را کشته است. من که حادثه را از ابتدا تا انتها دیده بودم می دانستم که این گونه نبود. ناگهان شوکی به من وارد شد. حادثه ای که چند ساعت بیشتر از وقوع آن نمی گذشت چنین تحریف شده بود. من چگونه می خواستم حوادث سه هزار سال قبل را بشناسم؟؟؟ تمام دانسته های من به جهل تبدیل شد. باعث شد تدریس را رها کنم و به مغازه داری روی آورم»
پارس گیلدا
نمایش بیشتر

مدیر سایت

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست..! "حافظ" ......؛ نام و نام خانوادگی:حسین شعبانی مژدهی ؛ شغل: آزاد؛ تحصیلات: لیسانس در مهندسی؛ متاهل و پدر ؛ علاقمند به طبیعت گردی و کوهنوردی و عکاسی ومستندکردن تجارب نزدیک به هفت دهه پیمایش در این محنتگه خاکی..

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا