برش کتاب

مرگ در می زند

از وودی آلن

مرگ در می زند:

در زندگی بعدی، کاش می‌شد مسیر را وارونه طی کنم. در آغاز، پیکری بیجان و مرده باشم و آنگاه راه آغاز شود.در خانه‌ای از انسان‌های سالمند، زندگی را آغاز کنم و هر روز همه چیز، بهتر و بهتر شود. به خاطرِ بیش از حد سالم بودن، از خانه بیرونم کنند. بروم و حقوق بازنشستگی‌ام را جمع کنم. و سپس، کار کردن را آغاز کنم.

روز اول، یک ساعتِ طلایی خواهم خرید و به مهمانی و پایکوبی خواهم رفت. سپس چهل سال پیوسته کار خواهم کرد و هر روز، جوان‌تر خواهم شد. آنگاه برای دبیرستان آماده‌ام؛ و سپس به دبستان می‌روم و آنگاه کودک می‌شوم و بازی می‌کنم. هیچ مسئولیتی نخواهم داشت. آنقدر جوان و جوان‌تر می‌شوم تا به یک نوزاد تبدیل شوم. و آنگاه نه ماه، در محیطی زیبا و لوکس، چیزی شبیه استخر، غوطه ور خواهم شد

 سپس با یک لحظه برانگیختگیِ شورانگیز ، زندگی را در اوج به پایان برسانم!.

مرگ در می زند
وودی آلن

پارس گیلدا

اینهم یک برداشتی از زندگی و مرگ از دیدگاه وودی آلن است.این انتظار بیشتر از آنجا نشئت میگیرد که در واقع هیچکس از زندگیش راضی نیست.انسانها با هر امکاناتی و در هر سطحی زندگی کنند به لحاظ اینکه هر روز که از زندگیشان میگذرد بر توقع و انتظاراتشان افزوده ودستاوردهای آنها کمتر میگردد بر شدت ناراحتی و حرمانشان از زندگی اضافه شده ودر نهایت چنین تعبیرهایی طبیعی است.توقع وانتظار از زندگی در نهایت به چنین نتایجی ختم میگردد.همان بهتر که به هرچی که داریم قانع و خرسند باشیم.

مطالب بیشتر

نمایش بیشتر

مدیر سایت

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست..! "حافظ" ......؛ نام و نام خانوادگی:حسین شعبانی مژدهی ؛ شغل: آزاد؛ تحصیلات: لیسانس در مهندسی؛ متاهل و پدر ؛ علاقمند به طبیعت گردی و کوهنوردی و عکاسی ومستندکردن تجارب نزدیک به هفت دهه پیمایش در این محنتگه خاکی..

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا