برش کتاب

جنایت و مکافات

از مکافات عمل غافل مشو...!

جنایت و مکافات:

دانشجوی رشته حقوق بود، در اوج فقر و تنگدستی، تامین مخارج زندگی و تحصیلش بر عهده مادر و خواهرش بود.البته تدریس خصوصی هم می‌کرد.برغم همه اینها گاهی هم بالاجبار مقروض میشد. باهمه نداری ها، از محل همان پولهایی که بدست می آورد برای مقاصد انسان‌دوستانه نیز استفاده کرده و حسب مورد و توش و توانش به دیگران یاری می رساند.

بعضی اوقات ناچار میشد جهت تامین معاش خود ، اشیا و وسایل شخصی و ارزشمند خود را مثل بسیاری دیگر، نزد پیرزنی ثروتمند که آن زن با خواهر کوچکترش در یک آپارتمان زندگی می‌کردند گرو گذاشته و وجهی بستاند.پیرزن که کارش نگهداری امانات است اشیای ارزشمند مشتری های خود را با نوشتن نام دقیق و آدرس کامل در جای مطمئنی در آپارتمان نگهداری می‌کند.

جنایت و مکافات

فقر و نداری ،کم کم موجبات ترک تحصیل جوان شده و او، ویلان و سیلان اسیر خیابان‌ها و کارهای پاره وقت میشود،افکار جوان تنگدست و مشاهدات او از اوضاع اجتماعی، کم کم مسیر فکری او را به این سمت سوق می‌دهد که چرا برخی برخوردارند و متمول و بعضی آنقدر فقیر و ندار که باید برای گذران معاش خود، تن به هر ذلت و حقارتی بدهند. مثلا همین پیرزن که بدون انجام هیچ کار درست و حسابی از محل درآمد ناشی از نگهداری اشیای گرو گذاری شده،زندگی نماید؟. اصلا وجود او به چه درد این جامعه می‌خورد؟. نبودش چه لطمه ایی به جامعه وارد می‌ کند و چرا باید زنده باشد و روزها و روزها در این افکار و اوهام…

با این تفکرات مالیخولیایی روزی در قهوه خانه شهر از گفتگوی دو نفر که در میز بغل دست او نشسته بودند نیز صحبت‌های مشابهی نسبت به پیرزن می‌شنود که در راستای تائید افکار خودش می بیند.

فقر و جنایت

مدتها با خود کلنجار می رود تا اینکه چندی بعد خود را قانع می‌کند که پیرزن را از پای درآورد و بدون اینکه طرحی مشخص برای آینده داشته باشد جواهرات او را تصاحب کند.او در راستای اجرای نقشه اش ناچار به کشتن خواهر پیرزن نیز شد و بدین ترتیب مرحله جدیدی از زندگی خود را توام با عواقب یک جنایت وحشتناک آغاز میکند.در ادامه گرفتار عذاب وجدانی می‌شود که هر روز بر شدت آن افزوده می‌شود.

هذیان گویی های او در حین خواب و نیز بیماریش و حرکات غیرارادیش منجمله مراجعه به محل جنایت و بحث با دوستان پیرامون عواقب چنین تیپ جنایاتی، نزدیکان و اشنایان وی را به شک و شبهه می اندازد که برخی مشکوک به جنون وی میشوند.

از مکافات عمل غافل مشو

در این میان اما او جهت رهایی از مکافات این جنایت ،گاهی تا مرز خودکشی پیش می رود و سپس پشیمان شده و اعمال خود را به روال همان طرز فکر سابق، توجیه می نماید و زمانی هم خسته شده و خود رامجاب می‌کند جهت رهایی از این وضعیت به مقر پلیس مراجعه و اعتراف نماید.شاید قصه عشق او به نامزدش سونیا،و یا نگرانی از وضعیت دونیا، خواهر در شرف ازدواجش و یا آینده مادر دلسوزش ،مانع اصلی اجرای تصمیم او بوده اند.

او سرانجام سونیای عزادار را را از رازش آگاه می سازد و با مشاهده ناراحتی و افسردگی های سونیا دچار عذاب وجدان مضاعف می‌گردد.ادامه این زندگی تردید آفرین مخصوصا مرجعه اش به سرایدار آپارتمانی که مقتولان در آن زندگی می‌کرده اند جهت بازپس گیری اشیای گرو گذاره شده خود و بعد هم مراجعه به دفتر پلیس که به همین منظور انجام شده بود و سوال و جوابهای پلیس و…ظن پلیس را به سمت او سوق می‌دهد و او در مظان اول اتهام این جنایت واقع می‌شود.

و بالاخره پایان داستان

واما پایان قصه و سرانجام اعتراف و رافت هیات منصفه دادگاه و تخفیف مجازاتش به ۸ سال حبس وکار در سیبری و سونیای وفادار که با او به سیبری می‌رود تا مراقبش باشد و دونیا خواهرش که بعداز فوت مادر با دوست این جوان ازدواج می‌نماید…

مطالعه این اثر گرانقدر فئودر داستاویوفسکی نویسنده روس که نزدیک به 200 سال قبل نگاشته شده است  و مدق شدن در رفتار و پندار شخصیت اصلی داستان کتاب، برای ما در این دوران،روایتی کاملا آشناست.داستان انسان‌هایی که خود و طرز تفکر خود را محق دانسته و براین اساس حق خود میدانند که بر مبنای باورها و تخیلات خویش در مورد جامعه و دیگران قضاوت کرده و حتی مرتکب جنایت بشوند بطوریکه حتی حق حیات را از دیگر موجودات مخصوصا همنوعانشان سلب نمایند.
این نوشته خلاصه شده کتاب جنایت و مکافات اثر فئودر داستاو یوفسکی نویسنده روسی است.

پارس گیلدا

جنایت و مکافات

مطالب بیشتر

نمایش بیشتر

مدیر سایت

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست..! "حافظ" ......؛ نام و نام خانوادگی:حسین شعبانی مژدهی ؛ شغل: آزاد؛ تحصیلات: لیسانس در مهندسی؛ متاهل ، پدر و پدربزرگ ؛ علاقمند به طبیعت گردی و کوهنوردی و عکاسی ومستندکردن تجارب نزدیک به هفت دهه پیمایش در این محنتگه خاکی..

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا