آخرین صحبت پائیز :
پارس گیلدا
هرفصلی از سال بجای خودش زیباست. از این منظر نمیتوان فصلها را با هم مقایسه و رجحان و برتری بین آنها پیدا کرد.بهار فصل جنب وجوش و جوش و خروش همه موجودات است. طبیعت زندگی دوباره ایی را آغاز میکند.تابستان فصل دیدن نتیجه زحمات است.فصل بهره برداری ست. فصل چیدن میوه هاست.پائیز فصلی ست که طبیعت رنگ عوض میکند نه یک رنگ که هزار رنگ ومیرود که فرش قرمزی برای زمستان پهن کند تا بعد از یک رخوت سه ماهه دوباره زندگی نو برای طبیعت آغاز شود.
آخرین صحبت پائیز،دل بود
در بین شاعران ونویسندگان مخصوصا آنها که آثارشان مبتنی بر احساس است بیشتر پائیز را الگوی آثار خود را قرار داده اند.حتی موسیقی دانها!.میگویند بتهون متاثر از صدای خِش خِش برگهای خزان، مبادرت به خلق یکی از معروفترین آثارش کرده است.اگر بهار وتابستان وزمستان با رنگ و گرمی وسردی هوایش قابل ارزیابی باشند باید گفت که پائیز فصل هزار رنگ است چه در زمین و چه در آسمان. گفته اند پائیز فصل پادشاهی رنگهاست همانگونه که بهار را فصل عرض اندام گلها و شکوفه ها نام نهاده اند.پائیز فصل تلون ورنگارنگی ست و حس بینایی را به تسخیر میکشد همانگونه که بهار فصل عطر است و شامه ها را نوازش میکند.
بسته به اینکه طبیعت انسانها بدنبال چه باشد فصلها را منطبق با طبع خود تفسیر وتاویل میکنند.شعرا وگویندگان قدیمی تر ارادتشان به بهار بود.اما نوپردازان، بیشتر پائیز را میپسندند.چرا که پائیز فصل احساس و شعر وشعور است.اهل معرفت را بیشتربه تفکر وتامل در خصوص فلسفه حیات وا میدارد.از پس پائیز هزار رنگ ، زمستان سرد وسپید می آید که بهار را به همراه دارد.ولی پائیز فصل تفکر و درنگ و تامل است .پائیز فصل دل است وآخرین صحبتش هم دل است وبس.میگویند پائیز فصل رسیدن انارهای سرخ است وانار چه دل خونی دارد از رسیدن!.