آخرین هفته قرن:
کم کم وارد آخرین هفته آخرین سال قرن میشویم،روزهایی فزونتر از یکسال که خلایق جملگی سر در جیب خلوت وتفکر فروبرده وچهره در نقاب ماسک کشیده تا بلکه عفریت مرگ، شرمنده ودرمانده وخسته وزنجیره ویروس گسسته و شاهراه غم واندوه بسته وبساط زندگی چونان گذشته ،گسترده شود!.
واما اینک کمی آنسوتر نرم نرمک بهار در حال نشستن وچمدان گشودن و چهره آراستن است!
شکوفه های نورسته ،زنبورهای نغمه خوان به گُل نشسته،عندلیبان و هزاردستان و گنجشکان وکبوتران تا مرغان عشق و سرایندگان و آواز خوانان و نغمه پردازان ونوازندگان چیره دست طبیعت، همه و همه دست در دست هم داده اند که به سمفونی زندگی شوری دوباره بخشند!.
اینجا واین روزها ،طبیعت اما این طبیبان روح وروان را به کمک پزشکان جسم وجان آورده تا فارغ از کوته نظری های دنیای خرد و کوچک انسانهای حقیر زمینی ،هرچه زودتر برمرگ و مرگ آفرینان ومرگ دوستان و شاعران مرگ فایق آیند!و این قطعا با بهار محقق خواهد شد !.
قرنی که گذشت
قرنی که سپری شد عجیب قرنی بود!با قحطی و ویروس و فقر و عقب ماندگی و عوارض جنگ اول و سوء حاکمیت زمامداران نالایق شروع ولی خیلی سریع ،بیرق سازندگی و بهداشت ودانش وآگاهی و رفاه و عمران وآبادنی بر افراشته شد و اینک همانطور که تحویل گرفته بود تحویل میدهد تا برود ودر گوش هوشمان فرو کند خوشبختی وهر آنچه که غایت آرزوهای ماست یافتنی نیست که ساختنی ست ومهمتر از همه نگهداری و صیانت از داشته ها ست !
هر کسی و هر ملتی لیاقت یافته های تلاش خود را دارد.یا باید به اندازه آرزوهایمان تلاش کنیم یا به اندازه تلاشمان آرزو!
امید که این بهار طبیعت، بهار اندیشه و خردمان باشد….
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست
که به کام دل ما آن بشد و این آمد…!
حافظ