مدیرنمونه:
آقای اسمیت به تازگی مدیر یک شرکت بزرگ شده بود. مدیر عامل قبلی یک جلسه خصوصی با او ترتیب داد و در آن جلسه سه پاکت نامه دربسته که شماره های 1 و 2 و 3 روی آنها نوشته شده بود به او داد و گفت: هر وقت با مشکلی مواجه شدی که نمی توانستی آن را حل کنی، یکی از این پاکت ها را به ترتیب شماره باز کن…!.
چندماه بعد!
چند ماه اول همه چیز خوب پیش می رفت وهمه از رئيس و مرئوس از كار اقاي اسميت راضي بودند تا اینکه میزان فروش شرکت کاهش یافت و آقای اسمیت بد جوری به درد سر افتاده بود…!
در ناامیدی کامل، به یاد پاکت نامه ها افتاد. سراغ گاوصندوق رفت و نامه شماره 1 را باز کرد…!.
کاغذی در پاکت بود که روی آن نوشته شده بود: همه تقصیر را به گردن مدیرعامل قبلی بینداز…!.
آقای اسمیت یک نشست خبری با حضور سهامداران برگزار کرد و همه مشکلات فعلی شرکت را ناشی از سوء مدیریت مدیرعامل قبلی اعلام کرد…!.
بازتاب خوب نشست خبری
این نشست در رسانه ها بازتاب مثبتی داشت و باعث شد که میزان فروش افزایش یابد و این مشکل پشت سر گذاشته شد…!
یک سال بعد، شرکت دوباره با مشکلات تولید توأم با کاهش فروش مواجه شد…!
با تجربه خوشایندی که از پاکت اول داشت، آقای اسمیت بی درنگ سراغ پاکت دوم رفت. پیغام این بود:تغییر ساختار بده…!.
رجوع به پاکت سوم!
اسمیت به سرعت طرحی برای تغییر ساختار اجرا کرد،بعضي از سازمانها را زايد اعلام كرد و منحل نمود وبعضي سازمانهاي جديد ايجاد نمود همراه با دفتر ودستك و ….اينكار او باعث شد که مشکلات بازهم فروکش کند و سر وصداها بخوابد.بعد از چند ماه شرکت دوباره با مشکلات جديدي روبرو شد…!.
آقای اسمیت چاره را در اين ديد كه به دفتر خود برود و پاکت سوم را باز کند. پیغام این بود:سه پاکت نامه آماده کن…!
پارس گیلدا