اجرشکستن بت:
لشگر محمود شاه در سومنات بتی یافتند به نام لات. هندوان به زاری و تمنا از او خواستند تا در برابر ده من زر بت را باز ستانند. شاه بت را نفروخت و در عوض آتشی بر افروخت و لات را در آن بسوزاند. یک از سردارانش گفت: زر از بت بهتر بود، کاش بت را به آن همه زر می فروختی.
شاه گفت: ترسیدم که در روز حساب کردگار آذر و محمود را به پیش آورد و بگوید که او بت تراش بود و تو بت فروش. ناگاه از میان بت که در آتش می سوخت بیست من گوهر برون آمد.
شاه گفت: لایق این بت آن بُوَد و از خدای من مکافات و پاداش این بُوَد.
بشـــــکن آن بتــهـا که داری ســـر بسـر
تا عوض یابی تو دریای گهر
نفس را چون بت بسوز از شوق دوست
تا بسی گوهر فرو ریزد ز پوست
حکایت از منطق الطیر عطارِ نیشابوری
در لشکرکشی به هندوستان به سلطان محمد غزنوی گفتند که بتخانه سومنات مملو از زر وجواهرات گرانبهاست که بت پرستان هندی برای خدایان خود هدیه برده اند.سلطان محمود بعد از یک مقاومت سه روزه وارد سومنات شد و با گرزی که شخصا بر دست داشت بتهای سومنات را شکست واشیاء قیمتی آنرا که بالغ بر بیست میلیون دینار آن روز تخمین میزدند به تاراج برد.
اجرشکستن بت