امضای فرمان مشروطیت
چهاردهم مرداد،روز امضای فرمان مشروطیت است.اینکار بدست مظرالدین شاه قاجاردر 115 سال پیش انجام شد.ایجاد پارلمان به سبک کشورهای توسعه یافته از اهداف آن بود.نیزمحدود کردن قدرت پادشاه،حاکمیت قانون و جلوگیری از ملوک الطوایفی،محو فساد ، از بین بردن خانواده سالاری و قرار دادن مملکت در ریل پیشرفت و استقلال و آزادی و عدالت و…..از اهداف اولیه نهضت مشروطیت بوده است. البته این مهم به بهای گزاف حاصل شد.ولی هیچوقت آنگونه که باید پا نگرفت.
جرقه های بیداری
جرقه های اولیه نهضت مشروطیت از خیلی قبل یعنی از حدودا ۲۰۰سال پیش زده شد.زمانیکه عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه قاجارآغاز شده بود .وقتیکه تشتت آرا ،فساد،حسادت وناجوانمردی و خیانت و سرسپردگی به دربار روس و انگلیس و … در دربار شاه قاجار سبب شد حمایت دولت مرکزی از عباس میرزا و قشونش در جنگ با تزار روس در آستانه پیروزی دچارتردید شود. شکستی غم انگیز متوجه قشون ایران گردد. در نهایت منجر به انعقاد دو عهدنامه ننگین گلستان و ترکمانچای گشت. در نتیجه مقدار قابل توجهی از خاک ایران به روسیه ان روز ملحق شود.
چرا چنین شدیم
سوالی که روزی عباس میرزا از ژوبر فرستاده ناپلئون پرسید:
«نمیدانم این قدرتی كه شما (اروپاییها) را بر ما مسلط كرده چیست. موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟. شما در قشون جنگیدن و فتح كردن و بكار بردن قوای عقلیه متبحرید. حال آنكه ما در جهل و شغب غوطهور.بهندرت آتیه را در نظر میگیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا كمتر است؟. یا آفتاب كه قبل از رسیدن به شما به ما میتابد تأثیرات مفیدش در سر ما كمتر از شماست؟. یا خدایی كه مراحمش بر جمیع ذرات عالم یكسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟. گمان نمیكنم. اجنبی حرف بزن!. بگو من چه باید بكنم كه ایرانیان را هشیار نمایم.».
این و هزاران سوال از این تیپ هم اکنون نیز در ذهن بسیار از ما مطرح است!چرا ما ، ما شدیم…؟
وحالا معرفی یک کتاب:
کتاب اقتدارگرایی ایرانی در عهدقاجار ،الحق یکی از بهترین کتبی ست که تاکنون خوانده ام…!
نویسنده یعنی آقای دکتر محمود سریع القلم که استاد جامعه شناسی در دانشگاه شهیدبهشتی تهران است سعی کرده است با تببین دقیق مسایل و مشکلات مردم و حاکمیت در عهد قاجار و آسیب شناسی تفکرات و وقایع و اتفاقات آن دوران وقرینه سازی آنچه که بعدها در مملکت اتفاق افتاد به بسیاری از پرسشهای حاضر در خصوص سوالاتی از تیپ بالا پاسخ گوید.
نویسنده که کتابش را به نسل آینده تقدیم کرده در مقدمه این کتاب ارزشمندآورده است:
تقدیم به ایرانیان زیر ده سال، که در آینده:
-برای کسب ثروت، به نهاد دولت نزدیک نخواهند شد!.
-برای افزایش قدرت کشور، ثروت تولید خواهند کرد.ظرفیت نقدپذیری و اصلاح تدریجی را در خود پدید خواهند آورد.
-از فرهنگ واکنش های سریع به خویشتن داری، ارتقاء فرهنگی پیدا خواهند کرد.
-از فرهنگ شفاهی و غیر دقیق به فرهنگ مسئولانه مکتوب، انتقال تمدنی پیدا خواهند نمود.
-از رفتارها و کارهای کوتاه مدت به گستره دراز مدت، رشد فکری پیدا خواهند کرد.
-تضعیف، تخریب و انتقام را از فرهنگ سیاسی خود حذف خواهند نمود.
-به رشد فردی و استقلال فکری از طریق مطالعه حداقل دو ساعت در روز روی خواهند آورد.
-برای ایرانیان دیگر از رانندگی گرفته تا کسب قدرت، حقوق قائل خواهند شد.
-از رشد و موفقیت دیگران به طور واقعی خوشحال میشوند. درس خواهند آموخت.
-غرور بی جا، حسادت و ناجوانمردی را به سکوت، احترام وگذشت تبدیل خواهندکرد.
پایان مقدمه
تاریخ گواه است بسیاری ازموافقت ها ومخالفتها با قوانین و آئین نامه ها و مصوبات و… از صدر مشروطیت تا حال حاضر بر مبنای منافع فردی و گروهی بوده است. این نوع کنشها فاقد پشتوانه مطالعه و تحقیق ودر نظرگرفتن منافع جمعی و ملی ست.! درست شبیه این خاطره ایی هست که بهاءالواعظین از مبلغین و سخنوران بنام صدر مشروطیت نقل میکند!.
بهاءاواعظین میگوید:
در اوج دوره مبارزه ، یک روز عصر که وارد منزل شدم مشاهده کردم یکی از خانمهای مسن از بستگان به همراه دختر جوانش میهمان ما هست. پس از خوش وبش و احوالپرسی،آن خانم مسن از من پرسید اقا ! اصلا شما به من بگو مشروطیت یعنی چه؟.شما برای چی مبارزه میکنید؟.
گفتم: مشروطیت یعنی اینکه منبعد مجلسی خواهیم داشت از نمایندگان مردم که در مجلس مینشینند و برای مردم تصمیم میگیرند .آنگاه شاه آنرا به وزیران میدهد تا اجرایش کنند.حکومت مشروطیت یعنی دیگر شاه تصمیم گیرنیست.بجای او مردم از طریق نمایندگانشان تصمیم میگیرند!.
خانم گفت منکه چیزی نفهمیدم.!این که گفتی یعنی چه؟.
من شوخیم گرفت وبرایش مثالی زدم.گفتم مثلا اگر مشروطیت برپا شود خانمهای جوان باید با آقایان مسن ازدواج کنندوخانمهای مسن بااقایان جوان!.
مفهوم مشروطیت
دراینجا آن دختر خانم به حرف آمد و گفت :اینکه چیز خوبی نیست.اتفاقا خیلی هم بد است .من مشروطیت را دوست ندارم!.در اینجا خانم مسن رو کرد به دختر جوان و گفت :ای دخترک چشم سفید نادان پُررو، یعنی تو الان کارت به جایی رسیده که باقانون مترقی و پیشرفته مشروطیت مخالفت میکنی؟!.
پارس گیلدا
امضای فرمان مشروطیت