طنزوسرگرمی
یک بام و دو هوا
یک بام و دو هوا
آورده اند مادری را دو فرزند پسر ودختر بود که از قضای روزگار بخت یار شدوپسر،زن اختیار نمود ودختر نیز به خانه شوی رفت،شبی آن دو با همسرانشان میهمان مادر شدند وبعداز صرف شام ،مادر را گران آمد که آن دو را به خانه هایشان بفرستد ،تعارف نمود وتعارف نیز گرفت ولذا،آن دو آن شب را در خانه پدری ماندگار شدند،مادر در نیمه های شب نگرا ن خواب آن دو فرزند دلبند شد وبه پشت بام آمد تا بر روانداز آنها نظری کند.القصه در یکطرف بام که دختر وداماد در خواب بودند ،آنها را بدور از هم یافت وروانداز آنهانیز به گوشه ای افتاده !فی الفور آندو را به آغوش هم گره زد وروانداز بر آنها بر کشید وگفت واخ واخ واخ در این هوای سرد این چه طرز خواب است؟سرمازده خواهید شد!ودر آن طرف بام که عروس وپسر در خواب بودند،روانداز بر آنها برکشیده بود،بلافاصله آنرا به کناری پرتاب نمود ودر نهایت تعجب، آنهارا سخت در آغوش هم دید .مادر مهربان دلواپس ومضطرب سریعا ،آندو را از هم گسست وهریک را به گوشه ایی هل داد وگفت:واخ واخ واخ در این هوای گرم این چه طرز خواب است؟گرما زده میشوید!.از پله ها که پائین میرفت راز ونیاز عروس خود با خدا را میشنید که از بدو امر بیدار بود وناظر جریان:
قربون برم خدا را ،یک بام و دو هوا را
اینوربام گرمارا،اونوربام سرما را…!
پارس گیلدا
یک بام و دو هوا