درسی از تاریخ:
هیچ انسانی ،هر اندازه هم که هوشمند واگاه باشد،ممکن نیست که در طول عمر خود به چنان درجه ایی از کمال فهم برسد که بتواند با اطمینان خاطر در باره سُنن واداب و نهادهای جامعه اش داوری کندو به لغو آنها نظر بدهد!
زیر که اینها ثمره عقل نسلهای پیاپی پس از قرنها تجربه در آزمایشگاه تاریخ است…
کتاب: درسهای تاریخ
نویسنده:ویل دورانت
صفحه 42ترجمه احمد بطحایی
یکی از اهدافی که اغلب انقلابها پس از وقوع در پی آنند مقابله با آداب و سنن مردمان یک جامعه است که قرنها با آن زیسته اند و به انجام آنها عادت کرده اند.انقلابها و انقلابیون که معمولا با شعار اصلاح زندگی مادی جوامع یارگیری میکنند ،پس از پیروزی نوعا بدلایل گوناگون از اهداف اولیه خود فاصله میگیرند وخود را موظف به اصلاح باورهای فرهنگی مردم کرده و به تدوین راهبردهایی جهت تحقق این موضوع مکلف و متعهد میدانند.
البته در اینکار موفق نمیشوند اگرچه هزینه های زیادی میکنند که گاهی به خشونت و خونریزی نیز منتج میشود.بقول ویل دورانت آنچه که باور مردمان یک جامعه را شکل میدهد ماحصل تجارب واندوخته های فکری و فرهنگی نسل اندر نسل آدمیان است و صرفا با یک تحول سیاسی که ماحصل بی لیاقتی زمامداران قبلی ست و صرفا یک جابجایی قدرت است قابل تغییر نبوده ونیست.