دنیای ما:
زندگي ما چقدر شبيه اين مرغان است؟.گروهي فارغ از هرآنچه در اطراف ميگذرد در فكر توشه ودان و دانه و شكم و معاشند ويا بر عكس نگران آنچه كه در اطراف و اكناف ميگذرد در فكر اندك توشه ايي هستند كه سد جوع كنند.در فكر روزهايي هستند كه در راه است ….!؟. گروهي سر در جيب تفكر فرو برده اند ، به چه فكر ميكنند؟. نميدانم شايد به اين كه زمستان را پاياني نيست وخسته اند وافسرده ويا نه اميدوارند به بهاري دوباره وزايش وزندگي مجدد…!.
واما كار قليلي ديگر از همين سپيد جامگان كه سردر سوداي پر و پرواز دارند جالبتر است شايد به اين فكر ميكنند چه فايده؟.گيرم كه اين چند روز هم تمام شود بهار بيايد و برفها آب شوند وبا رويش دانه وطبيعت ، شكمشان سير شود وزندگيشان نو گردد، دوباره همين آش هست و همين كاسه..!. دوباره خزان آيد و از پس آن زمستاني ديگر، سرد وسوزناك وشايدهم سوزناكتر ازآنچه كه هست!! .پس بهتر است پرواز كنيم به سرزميني گرم و نرم كه در آن فقط نازك خيالي باشد و گنجي كه با نابرده رنجي و يا رنج كمترحاصل شود…!.
و آن دورتر در وراي همه غمها و غبارها ومَه و مٍه و مهتاب،كوته بيني ها و تنگ نظري ها و…. ،كوهي با قامت بلند ، ستبر وراست قامت، سر به افلاك برده است و بر اين سير و سلوك نظاره ميكند….!.
راستي در گذر زمان چه فراز و نشيبها که نديده است ونظاره گر چه فراز و فرودها و اوج و حضيض هايي که نبوده است ؟كاش زبان داشت و لب به سخن ميگشود ….!.
دنیای ما