رهایی:
در مسیر یکی از صعودها ،گُلی دیدم که از فنس پشت سرش که پیرامون باغی نصب شده بود،بیرون زده بود.او اینگونه با رهگذران خوش بش میکرد.
آزادی ورهایی،محبوب همه
گویی میل به رهایی وآزادی در همه اجزای طبیعت جریان دارد و تنها محدود به انسان نیست .
و گویی میل به زندان کشیدن اجزای طبیعت فقط در انسان نهادینه شده است که حتی برای گیاهان نیز تعیین تکلیف میکند.
به جرات و با ضرس قاطع میتوان گفت که تنها آرزوی مشترک بین انسانها و بقیه موجودات طبیعی،چیزی نیست جز آزادی.اینکه در بین همه موجودات زنده چرا و چگونه انسانها به خود اجازه میدهند که آزادی بقیه و بلکه همنوعان خود را محدود نمایند قطعا منفعت طلبی،جاه طلبی وتمایلات نفسانی و شخصی و چیزی از همین مقوله ها است.انسان این جوانترین و کم تجربه ترین موجود زنده که اتفاقا بناحق خود را اشرف مخلوقات مینامد چنان بر دیگر مخلوقات ظلم وجور روا میدارد که گاهی حتی موجودیت خود و جهانی که در آن می زید را در خطر فنا و نابودی قرار میدهد.
کافی ست فقط لحظه ایی تامل کنیم که اگر هر یک از موجودات دیگر نباشند چرخه حیات با اختلال مواجه میشود ولی نبود انسان نه تنها هیچ اختلالی به چرخه زیست وارد نمیکند بلکه باعث روانی گردش آن نیز خواهد شد.درختان رشد میکنند.رودخانه های جاری میشوند.ریزگردها به زمین خواهند نشست.زباله ایی تولید نخواهد شد.از همه مهمتر جهان رنگ وبوی صلح وآرامش و آسایش به خود خواهد دید.
رهایی