نمی فروشم:
یک کاتولیک، پروتستان، مسلمان و یهودی در حین صرف شام با هم صحبت میکردند.
کاتولیک : من یک موقعیت عالی دارم …. می خواهم سیتی بانک را بخرم….
پروتستان : من خیلی ثروتمندم و میخواهم جنرال موتورز را بخرم….
مسلمان : من یک شاهزاده ثروتمند افسانه ای ام…. میخواهم مایکروسافت را بخرم…
سپس آنها منتظر شدند تا یهودی صحبت کنه….
یهودی قهوه خود را هم زد، خیلی با حوصله قاشق را روی میز گذاشت، یک جرعه از قهوه اش خورد، یک نگاهی به آنها انداخت و با آرامی گفت:
نمی فروشم!!
شاید در وهله اول مطلب بالا طنز بنظر برسد که البته هست. ولی یک واقعیت پنهان در درون خود نهفته دارد.آن واقعیت ، محافظه کاری برخی افرادو کشورها وعدم توجه آنها به پروپاگاندا وتبلیغات ذهن فریب و…و پیشبرد نرم و آرام اهداف و برنامه ها در عین ناباوری ست.افرادی که تلاش فراوان میکنند وبه کسب علم وثروت میپردازند.نرم نرمک اهداف و برنامه های خود را به جلو هدایت میکنند،بدون اینکه با تبلیغات دروغین وسیع بی دلیل چشمهای جهان را به سوی خود معطوف دارند و خود و مردم خود را در دیدرس کینه جویی ها و انتقامشان قرار دهند.تمامی اهرمهای مالی و قدرت و سیاست را قبضه میکنند.آنگاه که سیطره خود را بر همه اهرمها تثبیت کردند بازهم به تبلیغات خانه خراب کن متوسل نمیشوند.