پرنده را پران مکن:
تکنسین دکلبند پیمانکار شرکت مخابرات که برای جابجایی دکل به کمک جرثقیل به بالاترین نقطه اش رفته بود تا نسبت به بازکردن سرکابلها و سپس جابجایی آن اقدام کند با این صحنه مواجه شد.
از همانجا با مسئولان مربوطه تماس گرفت و موافقتشان را جلب کرد که کار جابجایی این دکل که با برنامه ریزی قبلی و اجاره جرثقیل و صرف هزینه گزاف قرار بود در تاریخ ۲۵خرداد ۱۴۰۱ انجام شود،به بعداز پرواز جوجه شاهینها موکول گردد.در میان انواع خبرهای جورواجور این یکی در نوع خود بینطیر بود.
غزلی زیبا از مولانا تقدیم به روح لطیف آن دکلبند و پیمانکار و کارفرمای با معرفتش:
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن
باغ جان را تازه و سرسبز دار
قصد این مستان و این بستان مکن
چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن
خلق را مسکین و سرگردان مکن
بر درختی کآشیان مرغ توست
شاخ مشکن مرغ را پران مکن
جمع و شمع خویش را برهم مزن
دشمنان را کور کن شادان مکن
گر چه دزدان خصم روز روشنند
آنچ میخواهد دل ایشان مکن
کعبه اقبال این حلقه است و بس
کعبه اومید را ویران مکن
این طناب خیمه را برهم مزن
خیمه توست آخر ای سلطان مکن
نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن
پارس گیلدا
پرنده را پران مکن
مطالب بیشتر
عالی