کوری:
رمان جذاب کوری از ژوزه ساراماگو،برنده نوبل ادبیات ۱۹۹۸ است. این رمان را از یک کتابفروش حاشیه خیابان به اعتبار نام نویسنده اش و نیز پیشنهاد فروشنده که مشغول بررسی عناوین کتابهای بساطش بودم خریدم.البته با تخفیف قابل ملاحظه!.چرایش را نمیدانم شاید به این دلیل که مشتری همیشگی او در ظهرهای پنجشنبه حاشیه خیابان محل ترددم هستم.
ابتدا و قبل از تورق کتاب،فکرمیکردم،رمان یحتمل مرتبط با ماری کوری برنده نوبل شیمی باشد،ولی خیلی زود متوجه شدم خیر،این رمان داستان کور شدن مرموز انسانهاییست که گویی بناگهان و بدون هیچ پیش زمینه ایی گرفتار این عارضه شده اند.
شروع داستان
شروع داستان حکایت از کور شدن مردی می کند که در حین رانندگی و بناگهان پشت چراغ قرمز،کور میشود و به زحمت توسط شخصی مثلا خیر و به رانندگی او به خانه آورده می شود.اما او خیلی زود و بلافاصله بعد از مراجعه همسرش به خانه متوجه میشود که مرد خیر که از گرفتن حق الزحمه امتناع کرده بود،خودرویش را با خود برده یعنی سرقت کرده است!.
روز بعد تصمیم می گیرد به کمک همسرش به پزشک متخصص چشم رجوع و مورد معاینه و سپس مداوا قرار بگیرد ولی پزشک متخصص در کمال تعجب در چشمانش هیچ عارضه ایی ندیده و او را بدون دارو،مرخص میکند.موضوع زمانی جالب میشود که خود پزشک پس از مراجعه به خانه به ناگهان کور میشود،با همان وصفی که بیمارش تعریف کرده بود.او روز بعد،موضوع کوری خود و بیمارش را به اطلاع رئیس بیمارستان میرساند.ولی آنجا می فهمد گویا گزارشات دیگری نیز مبنی بر این اپیدمی به بیمارستان رسیده و بررسیهای بعدی حکایت از این دارد که موضوع این گزارشات بیمارانی هستند که جملگی به همان چشم پزشک مراجعه کرده اند.
حالا دولت مصمم به قرنطینه بیماران و مظنونان بیماری در یک آسایشگاه مخصوص است.
قرنطینه بیماران
بیماران که از گروه های اجتماعی متنوع و سنین مختلف هستند در این آسایشگاه با مسایل و مشکلات عدیده ایی مواجه میشوند.این مسایل که بعدها در این آسایشگاه از بابت مدیریت بیماران کور و تمشیت امورشان وسازماندهی و تامین تغذیه و بهداشت و ظلم ها و اجحاف ها و سوءاستفاده ها و ….اتفاق می افتد موضوع این رمان جذاب است.
پیام رمان
رمان کوری فارغ از زمان و مکان،یک رمان سیاسی اجتماعی ست که خالق پرتغالی این اثر،سناریوی اتفاقات آنرا بامهارت خاص،طوری طراحی کرده که خواننده ناگزیر است جهت رفع عطش آگاهی از سرنوشت قربانیان،تا آخرین سطر،آنرا تعقیب نماید.بنظر،ساراماگو دراین رمان قصد دارد این نگاه را به خواننده منتقل نمایدکه اَعَمال انسانها در موقعیتها،معنا می یابند،لذا ملاکی منطقی و مطلق برای قضاوت وجود ندارد،چراکه موقعیت انسانها ثابت نیست و در تحول دائمی است.
کوری