انقلاب:
برنارد شاو نویسنده و سوسیالیست بزرگ ایرلندی روزی با یکی از شاگردانش در هاید پارک لندن نشسته بود.
روزنامه فروشها داد میزدند :
فوق العاده….فوق العاده
راجع به انقلاب اسپانیا
شاگرد خواست خبر فوقالعاده را بخرد.
ولی برنارد شاو گفت: لازم نیست من فلسفهی آن را برای تو شرح میدهم:
گوزنهای کوهی معمولاً دسته دسته به چراگاه میروند و همین که سیر میشوند از خوردن باز میایستند و با حال سستی و مستی به گردش مشغول میشوند.
انقلاب
در این حال دستههای گرسنه دیگر از دنبال میآیند و به اینها شاخ میزنند.گوزن های سیر چون حال دفاع ندارند، ناچار عقب میروند و جای خود را به گرسنگان جدید میدهند. آنها هم که سیر شدند مجبورند جای خود را به گرسنگان آینده بدهند…!.
این یعنی انـقلاب
جرج برنارد شاو،اسرار تاریخ
شاید آنچه که برداشت شاو از انقلاب است یک تراژدی باشد ولی باید اذعان نمود که در جوامعی که توزیع ثزوت عادلانه نباشد وگسلهای اجتماعی عظیم بین فقیر وغنی ایجاد شود نهایت به قیام گرسنگان منتهی خواهد شد ووقوع انقلاب در چنین حالتی حتمی ست.مطالعه سرگذشت انقلابهای قرون اخیر موید این مدعاست که هیچ انقلابی برای مردم امنیت و رفاه و آزادی وبرابری به همراه نیاورده است.تنهای برقراری دمکراسی ست که میتواند شکافهای طبقاتی را کم وبه ارتقا سطح آگاهی های مردم جهت همزیستی مسالمت آمیز در کنار هم توام با رعایت حقوق شهرونی کمک کند.