اگرچه از هدف، بازماندم ولی حقیقت را فهمیدم
اگرچه از هدف، بازماندم ولی حقیقت را فهمیدم:
یک روز صبح به همراه یکی از دوستان آرژانتینی ام در بیابان(( موجاوه )) قدم می زدیم . چیزی را دیدم که در افق میدرخشید. هر چند مقصود ما رفتن به یک (( دره )) بود.برای دیدن آنچه آن درخشش را از خود باز می تاباند مسیر خود را تغییر دادیم . تقریبا یک ساعت در زیر خورشیدی که مدام گرم ترمی شد راه رفتیم .تنها هنگامی که به آن رسیدیم توانستیم کشف کنیم که چیست!.
یک بطری آب جو خالی بود.غبار صحرایی در درونش متبلور شده بود. از آنجا که بیابان بسیار گرم تر ازیک ساعت قبل شده بود تصمیم گرفتیم دیگربه سمت (( دره )) نرویم!.
به هنگام باز گشت فکر کردم چندبار به خاطر درخشش کاذب راهی دیگر از پیمودن راه خود باز مانده ایم ؟. اما باز فکر کردم ،اگر به سمت آن بطری نمی رفتیم چطور می فهمیدیم فقط درخششی کاذب است ؟.
پائولو کوئلیو
اگرچه از هدف، بازماندم ولی حقیقت را فهمیدم
بسیاری از راهها در زندگی چنینند که در این متن توضیح داده شد.منتهی انسان آگاه که که متکی به تجربه باشد وخود را متعهد به مطالعه و استفاده از تجارب دیگران بکند حتما کمتر دچار چنین اشتباهاتی میشوند.استفاده از تجارب دیگران یک صرفه جویی بزرگ در زمان و کاهش هزینه است.