بازی سرنوشت
بازی سرنوشت:
اگر قائل به این طرز تفکر باشیم که برای هر موجودی عمری مقدر است که وقتی زمانش فرابرسد فرار از آن به هیچ نحو میسر نیست و یا بلعکس وقتی زمانش نرسد، شیشه در بغل دل حفظ میشود ویا اینکه روزی هر ذی وجودی در وجودی دیگر نهفته است، آنگاه در سرنوشتی که طبیعت برای این سار و شاهین صیادش رقم زده چه توجیه و تفسیر و تاویلی میتوان نوشت…!
در یک عملیات مثلا رهایی بخش، این سار زیبارو که عکسش را می بینید از چنگال شاهینی تیزچنگ مثلا نجات داده شد.!
صیاد تیزچنگ طعمه را رها کرد و گریخت ولی گویا اثر و عمق چنگالش کار خود را کرده و نا و رمق را از این زیباروی خوش پروبال گرفته بود!.
برغم نوشاندن قطراتی چند از آب و تیمارش در جای امن، چند دقیقه بیشتر دوام نیاورد و تسلیم تقدیر و بازی سرنوشت شد.!
در این میان اما بازی طبیعت ،هم شاهین را از یک لقمه چرب محروم کرد و هم جان این سارزیبا را برغم چنددقیقه مهلت بیشنر برای نفس کشیدن گرفت و تلاش ناجی را برای نجات پرنده بی ثمر گذاشت…!
بازی پر رمز و راز و البته گاهی هولناکی ست بازی طبیعت با موجوداتش!.
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد!
بازی سرنوشت