امثال و حکم

حکایت همچنان باقیست

حکایت ابن هرمه و منصور خلیفه عباسی

حکایت همچنان باقیست:

“ابن هرمه” به نزد منصور(خلیفه عباسی) آمد،
منصور وی را عزیز داشت و تکریم کرد
و پرسید؛ چیزی از من بخواه!
گفت؛ به کارگزارت در مدینه بنویس که
هر گاه مرا مست گرفتند، مرا حد نزنند!
منصور گفت؛ “ابطال حدود” را راهی نیست،
چیز دیگری بخواه و اصرار کرد.
اما ابن هرمه بیشتر اصرار کرد!
سرانجام منصور گفت به کارگزار مدینه بنویسند؛
هر گاه “ابن هرمه” را مست نزد تو آورند،
وی را هشتاد تازیانه زن،
و آورنده اش را صد تازیانه!!
از آن پس ابن هرمه مست در کوچه ها میرفت
و کسی معترضش نمی شد!

پارس گیلدا

این حکایت آشنای جامعه ماست.اگر قرار باشد عدالت به معنای صحیح کلمه حاکم نباشد ورابطه و رانت جایگزین قوانین وضوابط گرد،د سنگ روی سنگ بند نمیشود.نهادهای نظارتی،مطبوعات، رسانه های مستقل وآزاد،شخصیتهای حقوقی وحقیقی،اِن جی او ها و….بطورکلی هر کسی در هر مقام ومنزلت وجایگاهی که دارد باید حافظ قانون باشد.در صورت مشاهده هر گونه تخلف باید به نهادهای نظارتی ذیربط گزارش کند.چنانچه قرار باشد با کسیکه تخلف را دیده و گزارش کرده و متهم اینگونه  که در بالا گفته شد عمل شود واقعا دیگر چه انتظاری میتوان داشت!ایا امیدی میتوان به بهبود اوضاع و یا انتظار احساس مسئولیت از کسی داشت؟.

حکایت همچنان باقیست

مطالب بیشتر

نمایش بیشتر

مدیر سایت

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست..! "حافظ" ......؛ نام و نام خانوادگی:حسین شعبانی مژدهی ؛ شغل: آزاد؛ تحصیلات: لیسانس در مهندسی؛ متاهل ، پدر و پدربزرگ ؛ علاقمند به کتاب،طبیعت گردی و کوهنوردی و عکاسی ومستندکردن تجارب نزدیک به هفت دهه پیمایش در این محنتگه خاکی... هیچ چیز مقدستر از آگاهی نیست و آگاهی یعنی مطالعه و مطالعه و مطالعه...

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

  1. داستان قشنگی بود اما سند داستانتون کو
    منم میتونم از خودن داستان درست کنم و رو سایت بارگذاری کنم و اما امیدوارم شاهد چنین مسئله ای در کشور نباشیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا