درخت نوشته ها:
یکی از عادات مذموم ما که متاسفانه ریشه در ناهنجاریهای فرهنگی ما دارد درخت نویسی ست!.کندن پوست درختان جنگل و طبیعت و نوشتن متن و حکاکی تصاویر که فاعل در صدد انتقال پیام به مخاطب خاص و عام است از عادات ناپسند برخی از ما هست. حتما در هر طبیعت گردی و کوهنوردی در عبور از میان انبوه درختان راست قامت و زیبا ،شاهد آن هستیم.درختان و جنگلهای حکم ریه جامعه انسانی و بلکه همه موجودات زنده را دارند واگر پوستشان را بخراشیم و بر بدنشان زخم وارد کنیم ایستاده میمیرند واین مرگشان حکم خفه شدن همه ما را دارد.
این عکسها مربوط به فقط دو مورد از هزاران درخت جنگلی ، از جنگلهای هیرکانی است!.
درختانی که زخمی میشوند تا عشقی را ثبت کنند!.عشقی که بجای گفتنش در جنگل و بر بدنه درخت باید بر زبانی جای گردد و قلبی را برباید این روزها و بیشتر از گذشته بر بدنه درختان تنومند جنگلی خودنمایی میکند.
براستی اگر موجودی از موجودات زمین این قدرت را داشت که روی پوست بدن ما یادگاری آنهم از این نوع بنویسد چه حالی به ما دست میداد.چقدر زمان لازم بود تا الام آن از تن ما بیرون رود؟.اصولا ایا این اثار از بین رفتنی و این آلام بهبود یافتنی ست؟!.
بنظر شما جای طرح این نوع مسایل که روی تنه درخت آنهم در جنگلی دور افتاده حک شده در کجا و با چه کسانی بایدباشد وچرا باید درخت مظلوم تاوان ندانم کاری ما ادمها را بدهد…!
اندکی تفکر!
داشتم فکر میکردم یک جا جنگل را به بهانه هیزم آتش میزنند یک جا به بهانه ساختن جاده یک جا به بهانه های دیگر!.جنگلی که گناه آن داشتن درخت است.درختی که کاغذ تولید میکند تا بشر بکمک آن به دانش مجهز شود که چوب تولید میکند تا بشر بسازد که سایه تولید میکند که بشر استراحت کند که اکسیژن میدهد که موجود زنده منجمله بشر تنفس کند و جان بگیردکه سبز است که طراوات دارد و که و که و که…
براستی بشر ،کی و کی و کی میخواهد شعور خود را ارتقا بدهد و به ذهن و درک وادراک برسد وآنها را سر وسامان دهد.شما فکر میکنید مشکل ما چیست….؟.
درختان ایستاده میمیرند…!
درخت نوشته ها