گزارشات طبیعت گردی و کوهنوردی

یکی در بیابان سگی تشنه یافت

یکی در بیابان سگی تشنه یافت، برون از رمق در حیاتش نیافت

یکی در بیابان سگی تشنه یافت:

در بین راه از همراهی با گروهی دیگر انصراف داد و به گروه دو نفره ما پیوست.زمانی جلو وگاهی عقب و وقتی هم بین ما دو نفر حرکت میکرد.خیلی سراسیمه و دستپاچه بنظر میرسید . زبانش بیرون و صدایهای کوتاه وبریده از گلو خارج میکرد وله له میزد.

فهمیدم تشنه اش است.برای آب دادنش باید کاسه ایی فراهم میکردم ولی در کوله پشتی خود کاسه ایی به همراه نداشتم.در همین حین از حرکت باز ایستاد و نشست.کوله پشتی خود را پائین گذاشتم تا محتوای ظرف الویه نهارم را در داخل پاکت فریزی خالی وانرا تمیز کنم و برایش آب بریزم.کوله را بر زمین نهادم و بازش کردم تا مقدمات کار را فراهم کنم.

از دور یعنی فاصله حدودا 50 متری صدایش زدم که بیا!.بدو خودش را به من رسانید وجلوی من نشست و سرش را روی دو دستش گذاشت. در همین حین  وقتی قوطی آب را در دست دوست همنوردم دید طاقت نیاورد و به آن زُل زد.دوستم گفت با همین قوطی بهش آب میدهیم.

یکی در بیابان سگی تشنه یافت، برون از رمق در حیاتش نیافت

سخت بود ولی شد.اگرچه در حین نوشیدن آب کمی دچار مشکل تنفسی شد .ولی در چند نوبت قوطی را پرآب کرده و نوشاندیمش.سیراب شد و تا خود قله همراهیمان کرد.روی قله به فکرم رسید که آن قلاده مزاحم را از گردنش باز کنم و آزادش کنم. چنین نیز کردم.براستی آزادی هدیه گرانبهایی هست اگرچه حق همه موجودات زنده است!.
پنجم شهریور1400.مسیرقله شاه معلم ماسوله.

یکی در بیابان سگی تشنه یافت

پارس گیلدا
مطالب بیشتر

نمایش بیشتر

مدیر سایت

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست..! "حافظ" ......؛ نام و نام خانوادگی:حسین شعبانی مژدهی ؛ شغل: آزاد؛ تحصیلات: لیسانس در مهندسی؛ متاهل ، پدر و پدربزرگ ؛ علاقمند به کتاب،طبیعت گردی و کوهنوردی و عکاسی ومستندکردن تجارب نزدیک به هفت دهه پیمایش در این محنتگه خاکی... هیچ چیز مقدستر از آگاهی نیست و آگاهی یعنی مطالعه و مطالعه و مطالعه...

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا