اجتماعی

نوستالژی

آرامش حاکم بر زندگی سنتی

نوستالژی:

نوستالژی یک واژه فرانسوی ست.در فرهنگ معین به مفهوم “دلتنگی به سبب دوری از وطن یا دلتنگی حاصل از یادآوری گذشته های درخشان یا تلخ و شیرین “تعریف شده است.در زندگی روزمره شاید با صحنه ها،عکسها و تصاویر نوستالوژیک فراوانی مواجه شویم.عکسهایی که برایمان خاطره انگیز و یادمانه ایی از یک احساس غم انگیز یا شادمانه از خاطرات تلخ و شیرین گذشته باشد.

برخلاف قُدما، که معتقد بودند دریغ خوردن برای گذشته نوعی بیماریست امروزه اندیشمندان علم روان، معتقدند این احساس یعنی احساس نوستالژی نتایج بسیار مثبتی برای فرد به همراه دارد. هیجان و هم‌زمان وقار را افزایش می‌دهد. عزت نفس و ارتباطات اجتماعی را رشد می‌دهد. با ایجاد ارتباط بین گذشته و حال به زندگی معنی می‌بخشد.

آرامش حاکم بر زندگی سنتی

درست مثل صحنه این عکس که در صبح یک روز پائیزی برای انجام یک برنامه صعود که از مجاورت این خانه روستایی عبور میکردم نظرم را جلب کرد وشاید نظر خیلی های دیگر را.
این کلبه به ظاهر مخروبه روستایی که برای ساکنانش حُکم یک ویلای لاکچری دارد.با آن دروازه ورودی که بلده یا بلته اش مینامیدند. وآن پلکان تخته ایی که طبقه پائین را به بالا متصل میکند. وآن کت شلوار مردِ خانه که روی میخی بر ستون آویزان است. واز همه زیباتر آن برفی که گویا اولین ساعات اولین نزول سالیانه اش بوده و دوسه ساعتی از بارشش میگذرد.شادیهای کودکانه ناشی از تعطیلی مدرسه و گشت وگذار در باغ و جنگل اطراف بدون دغدغه سرماخوردگی وآمفوآنزا وکرونا ونیاز به ماسک و…!.

زیباترین بخش این خانه

جالبترین بخش نوستالوژی این عکس، آن کتام(تلار یا تالار) است. همان سازه چوبی که نقش ایوان اتاقهای طبقه بالارا دارد.محل میهمانی های تابستانی ،پذیرایی میهمانان برای جشنهای عروسی!چه خاطرات قشنگی که از همین بخش اخیر در ذهنها نقش نبسته است.نوعروسانی که گریه کنان از همین مکان با خانه پدری وداع کرده به خانه بخت میرفتند ویا مادر شوهرانی که به شادی ورود عروسشان از همین کتام ،نارنج دانه میزدند ویا در آخرین ساعات عروسی بین جوانانیکه در حیاط خانه پائین تلار جمع بودند مرغ محلی کباب شده پرت میکردند ودر نهایت یکی از اتاقهای همین کلبه محل زندگی مشترک زوج جدید اختصاص می یافت…!.

کتام محل خواب چهار فصل اهالی خانه نیز بود که در اکثر اوقات تعداد اهالی دورقمی بود..!
در چنین صبحی که آسمان بر تن سرد و سیاه زمین لباس بخت و سفیدعروس پوشانیده بود چقدر شادی آفرین بود نظاره گری این برف تازه رسیده از روزنه کوچک نفس کش لحاف ضخیم اهالی این ویلای لاکچری که روی کتام خوابیده بودند..!.

تمام جای جای این کلبه از محوطه حیاطش گرفته تا نرده های تخته ایی ایوان و تلار و اتاقهای پائین وبالا و پشت بام وشیروانی و سقفی که برفش با تداوم بارش باید برفروبی شود حاوی نوستالوژی برای این کلبه نشینان( بخوانید ویلا نشینان) بود و هست..!

شاید زندگی مدرن امروزه خیلی چیزها داشته باشد ولی مطمئنا آرامش حاکم بر این کلبه مخروبه را ندارد وچقدر زیبا گفت خیام
در دنیا هر آنکه نیم نانی دارد
یا در خور خویش آشیانی دارد
نی خادم کس بود و نه مخدوم کسی
گو شاد بزی که خوش جهانی دارد…!

پارس گیلدا
نوستالژی

مطالب بیشتر

نمایش بیشتر

مدیر سایت

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست..! "حافظ" ......؛ نام و نام خانوادگی:حسین شعبانی مژدهی ؛ شغل: آزاد؛ تحصیلات: لیسانس در مهندسی؛ متاهل و پدر ؛ علاقمند به طبیعت گردی و کوهنوردی و عکاسی ومستندکردن تجارب نزدیک به هفت دهه پیمایش در این محنتگه خاکی..

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا